Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: راه برون رفت = اصلاح طلبي اصولگرايانه

Sunday, March 2, 2008

راه برون رفت = اصلاح طلبي اصولگرايانه

خبر ها به گوش ميرسند و كسي تكذيبشان نميكند . كانديدا هاي اصلاح طلب مانند برگ خزان رد صلاحيت شدند و هرچه منتظر شديم كسي به فرياد نرسيد و اين رد ها را با حكمي و تائيدي جابجا نكرد . در شرايطي به سر ميبريم كه بنا به اعلام ستاد ائتلاف اصلاح طلبان ، ايشان تنها در 70 حوزه انتخاباتي(اگر درست يادم باشد) امكان رقابت دارند و حزب اعتماد ملي هم با وجود لابي قوي خود و چانه زني هاي دبيركلش تنها در 55 درصد (تيتر چند روز پيش روزنامه اعتماد ملي) جايگاههاي مجلس ميتواند به رقابت با مدعيان اصول گرايي يا همان به قول اصلاح طلبان ، محافظه كاران برخيزد .
اما در چنين شرايط خطيري كه عزم اقتدارگرايان ايراني بر اين جزم شده كه بنيان اصلاح طلبي را بر اندازند و احزاب اصلاح طلب پيشرو مانند مشاركت يا مجاهدين انقلاب را به حاشيه برانند و از حضور امثال اعتماد ملي به سود خود و انتخابات خود خوانده خود بهره گيرند چه بايد كرد تا از اين وضعيت برون رفت و به وضعيتي مطلوب در ميانه شطرنج سياست ايران نقل مكان كرد .
راه حلي ابتدايي عدم شركت گسترده و به قول مدعيان تحريم انتخابات است . كساني كه به چنين راه حلي قائل اند بايد ابتدا اين توضيح را بدهند كه در طول چند انتخابات اخير از نمد تحريم چه كلاهي نصيبشان شده و چه سودي برده اند ؟ آيا جز اين است كه با مشاركت حدود 50 درصدي مردم در تمامي انتخاباتهاي تحريم شده جز سپردن بي دردسر كرسي هاي مورد راي خروجي ديگري نداشته است ؟
به نظر ميرسد مجموعه حاكميت از اعمال اين فشار بسيار زياد بر روي اصلاح طلبان پيشرو قصد به بيرون راندن آنان از ميانه ذهنيت سياسي مردم ايران را دارد . نهضت آزادي ايران دقيقا زماني از ذهنيت سياسي مردم خارج شده كه با تحريمهاي پي در پي به موضعي انفعالي رفت و زماني كه در انتخابات شوراي شهر دوم ليستي اختصاصي از كانديدا هاي خود را ارائه كرد با عدم اعتماد و شناخت مردم روبرو شد و در انتخابات آزاد شوراي دوم نتوانست كوچكترين راي اعتمادي از مردم بگيرد . در صورتي كه اصلاح طلبان پيشرو نيز به سراغ روش كار تحريم بروند جز تبديل به يك نهضت آزادي ديگر شدن و حذف از گردونه ذهنيت سياسي مردم ايران نتيجه اي ندارد .
راه حلي ديگري شركت حداكثري و با تمام قوا با وجود رد صلاحيتهاي سنگين عليه اصلاح طلبان است . اين راه حل نيز به دليلي كه گفته خواهد شد ناكارآمد تلقي ميشود . اقتدارگرايان با رد صلاحيت هاي گسترده به دنبال سنجيدن اين نكته هستند كه اصلاح طلبان تا كجا حاضرند در برابر رد صلاحيت ها و اعمال غير قانوني و فرا قانوني اقتدارگرايان تمكين كنند و كوتاه بيايند . در متن مردم نيز اين مسئله يك آزمون تاريخي است . زيرا هنوز متن جامعه ايراني اصلاح طلبان و همراهان خاتمي را انسانهايي صادق ميدانند كه بر اساس اصولي مانند صداقت ،‌ اخلاق ، منش اصلاحي و تعهد به دموكراسي و مردم سالاري به سياست ورزي ميپردازند و اهل بند بازي سياسي و رسيدن قدرت به هر قيمت نيستند . شركت در چنين انتخاباتي آنهم با تمام قوا و مثلا ارائه ليست براي شهرهاي بزرگ و مرجع مانند تهران اين انگاره را در اذهان عمومي ايجاد ميكنند كه اصلاح طلبان نيز با پذيرش قواعد بازي غير مدني و غير قانوني و غير اخلاقي اقتدارگرايان قدرت محور شده و به جاي انديشيدن به اصلاح امور و حاكم كردن گام به گام مردم سالاري در جامعه ايران به دنبال گرفتن تائيدات اقتدارگرايان و حفظ حيات سياسي مورد تائيد محافظه كاران بوده و به قدرت بيش از مردم ميانديشند . اين انگار عمومي خطر بي اعتمادي متن به انديشه دموكراسي و آزادي و عدالت طلبي اصلاح طلبان را به همراه دارد و اين بي اعتمادي ممكن است موجب ايجاد خطراتي شديد بر عليه آزادي و دموكراسي و به نفع امنيت انديشاني كه آزادي را بر نميتابند بشود .
اما راه حل سومي كه مورد نظر نگارنده است را ميتوان اصلاح طلبي اصول گرايانه خواند .
اين عبارت به اين معنا ميتواند فهميده شود كه اصلاح طلبان با وجود حفظ منش اصلاح طلبي و حركت پارلمانتاريستي خود و لزوم حضور در گردونه قدرت با مشي اصلاح طلبانه ولو به صورت حداقلي بر اصول انساني و اخلاقي و سياسي خود كه با مردم بر اساس آنها عهد بسته اند پايبند بمانند . به اين معنا كه با حفظ مشي اصلاحي و دموكراتيك خود بر اخلاق و صداقت سياسي نيز پاي بفشرند و معترضانه نسبت به رد صلاحيتهاي گسترده و غيرقانوني در حوزه هايي كه امكان مبارزه انتخاباتي وجود دارد ليست يا كانديدا ارائه نمايند . با اين روش نه با تحريم خود خشم حاكميت و اقتدارگرايان را بر انگيخته اند و ميتوانند با ارائه ليست هاي ارائه شده در شهرستانهاي قابل رقابت مسئله تحريم و عواقب آن را از خود دور كنند و هم با شركت محدود خود در حوزه هاي قابل رقابت نمايندگان خود را در مجلس هشتم داشته باشند و هم موضع معترضانه خود را در انتخابات و عليه رد صلاحيتها حفظ نمايند . امري كه گمان ميرود متن مردم نيز كه به صداقت اصلاح طلبان اعتماد دارند نيز انرا بپذيرند و با حفظ پرنسيب سياسي درون حكومتي اصلاح طلبان با شركت محدود اعتبار ايشان نزد افكار عمومي نيز به عنوان نيروهايي صادق و دموكراسي خواه حفظ شود .
در ميانه روندهاي سياسي گاهي گاههاي پيش ميآيد كه به تعبير قرآن به آنها ابتلا گفته ميشود سنت ابتلا براي تمامي انسانها در طول تاريخ صادق بوده و ميزان صداقت يا بي صداقتي و تعهد يا بي تعهدي آنان سنجيده ميشود . به نظر ميرسد اين انتخابات نيز به نوعي ابتلايي براي اصلاح طلبان پيشرو است . اميد كه از اين ابتلاي الهي و آزمون تاريخي سر بلند بيرون بيايند و تا اقامه دموكراسي و مردم سالاري و عدالت و آزادي در جامعه ايراني صادقانه و متخلقانه بر مشي دموكراتيك و حاكميت مردم سالاري پاي بفشرند . اميد كه چنين شود .
*توضيح : آنچه نگاشته شد قبل از دادن ليست توسط دوستان ائتلاف اصلاح طلب بود . با آنچه از سوي ستاد ائتلاف روي داده مخالفم . اما ! بگذاريد داستاني نقل كنم . دكتر صديقي (اگر اشتباه نكنم) از ياران مصدق كبير زماني به رهبر كبير نهضت ملي ايران ميگويد : آقاي دكتر ! اين راهي كه شما ميرويد به جهنم ختم ميشود . اما من اين راه را با شما تا جهنم هم ميآيم . اين سخن از سر علاقه به مصدق و اعتقاد به اينكه او جز به مصالح ملت نميانديشد بود . نسل من كه از سالهاي مياني دهه 70 با دوم خرداد خاتمي و حضور او و حمايت عمومي مردم به عرصه انديشه و عمل سياسي وارد شد اكثريت نسبت به خاتمي علاقه اينچنيني دارد . قصد قياس رهبر كبير نهضت ملي را با خاتمي ندارم كه تفاوت از زمين تا آسمان است . خواستم احساسم را به عنوان يك نسل سومي بيان كرده باشم و همچنين نظرم را . هنوز معتقدم تنها راه اصلاحات از درون است و بس . هنوز معتقدم خاتمي دل جز در گرو ايران و منافع ملي ايران ندارد . شايد بزرگان قوم اصلاح طلب صلاحي ديده اند كه ما جوانان در آئينه هم آن ر نميبينيم . والله اعلم

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin