Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: يك صحنه و يك دروغ و بيچارگي آدمي

Thursday, January 1, 2009

يك صحنه و يك دروغ و بيچارگي آدمي

يك صحنه . دهم دي سال 1387 خورشيدي . حدود 4 يا پنج روز يا سه روز (اصلا چه فرق مي كند . يك ساعتش هم نماد جنايت و وحشت جلادان بين الملل است) پس از آغاز حمله ددمنشانه نظام سرمايه سالار بين الملل و اسرائيل و صهيونيست ها به نمايندگيشان ، به غزه و رخدادن يك نسل كشي . فرودگاه مهر آباد تهران . روبروي و داخل ترمينال يك . ساعت 22 .
عده اي جوان بسيجي از بسيجيان دانشگاه تهران در انجا نشسته اند . پرده ويدئوپروجكشن در حال نمايش فيلمي است كه فكر مي كنم از توليدات حماس براي فارسي زبانان است . فيلمي از جنايات قبلي اسرائيل با زير نويس فارسي . روبروي پله ها جوانان بسيجي در سرما نشسته اند و پتو به دور خود پيچيده و در حال تماشا و گپ زدن . داخل و در نمازخانه هم يا در حال عبادت و يا در حال گپ زدن . سازمان انتقال خون هم در حال خون گيري از اهدا كنندگان براي مردم غزه .
با يكي از اين بچه هاي در پتو پيجيده شده بيرون ، صحبت مي كنم . مي گويم اينجا چه ميكني و مي گويد كه آمده است تا به غزه برود . چنان با اطمينان حرف مي زند كه انگار همين الان در غزه است . مي پرسم چگونه و مي گويد با پرواز . بعد هم با غرور مي گويد كه بچه ها (منظور دوستان بسيجي اش است) باغ قلهك را گرفته اند و پرچم فلسطين را بر بام آن بر افراشته اند .
ساعت 23 مي شود . ظاهرا از ابتداي غروب آفتاب (حدود 17:30 – 18) اين جوانان اينجا مستقر اند و امثال سعيد قاسم برايشان سخنراني كرده اند . راستي يادم رفت بگويم سعيد قاسم را گوشه اي از سالن درون ترمينال ديدم كه با بچه هاي بسيجي كه احتمالا مسئوليت داشتند و هماهنگ كننده بودند بحث مي كرد . يك روحاني هم در نمازخانه در حال صحبت با بچه ها بود . القصه ساعت 23 شد و يكي از اين جوانان احتمالا هماهنگ كننده با محاسني بلند و چفيه به دور گردن پشت بلندگو رفت و اعلام كرد كه مراسم پايان يافته و اگر حاضرين كشش دارند و خواستند مي توانند زيارت عاشورايي برگزار كنند و عزاداري بكنند .
چند نكته اما در اين واقعه قابل بررسي و دقت است . اين جوانان به اميد رفتن به غزه و مبارزه در راه رهايي مردم غزه به اينجا آورده شده بودند . اما تنها يك نمايش و مانور قدرت ترتيب داده شد . آنهم نه در فلسطين يا در اسرائيل . بلكه در خاك ايران و در تهران . براي كه خدا عالم است .
قرار بود اين جوانان به غزه بروند . اما نمي دانم كسي از ايشان پرسيده بود چگونه يا نه ؟ از راه زميني كه مسئله نا ممكن است . هوايي هم كه به محض ورود به حريم هوايي غزه يا اسرائيل هدف قرار خواهند گرفت و اصلا به غزه براي مبارزه نخواهند رسيد .
هنوز نفهميده ام كه چرا اين جوانان ابتدا به حكومت ايران معترض نمي شوند . سياست يك بام و دو هواي اين حاكمان آيا سوال برانگيز نيست ؟ از سويي به مصر و حسني مبارك حمله مي كنند و از سويي ديگر كمكهاي خود را به قاهره مي فرستند تا ابتدا مصر آنان را بازرسي كند و بعد مجوز ورود به خاك خودش يا ورود به غزه را بدهد . بعد هم آيا اصلا مصر اين كمكها را به مردم غزه مي رساند ؟
آيا براي تجمع ، ترمينال يك فرودگاه مهرآباد جاي مناسبي است ؟ اگر هدف حتي تنها بازتاب خبري هم باشد ، انتخاب اين ترمينال كاري اشتباه است . اين ترمينال مدتهاست كه بلا استفاده است و كاربري پرواز مسافر ندارد . آيا اگر اين تجمع در فرودگاه امام يا مقابل نمايندگي سازمان ملل در تهران انجام مي گرفت ، بازتاب بيشتري نداشت ؟
مدعي شده اند كه باغ قلهك را گرفته اند . تا لحظه نوشتن اين كلمات هنوز خبر قطعي مبني بر تسخير اين باغ و ادعاهايي كه شده ندارم . اما مگر باغ قلهك ملك سفارت انگلستان نيست ؟ اگر هست پس بنا بر معاهدات بين المللي بخشي از خاك انگلستان محسوب مي شود و تسخير آن در حقيقت تسخير بخشي از خاك انگلستان است . آيا تسخير و اشغال گري كاري پسنديده است ؟ آيا درست است كه با كاري احساسي و اينچنيني منافع ملي ايران به اين شدت به خطر بياندازيم ؟
تنها نتيجه اي كه ميتوان گرفت اين است كه اين بچه ها بي گناه اند و مقصر نيستند . مقصر امثال سعيد قاسم ها و سعيد حداديان ها هستند كه اينگونه از احساسات انساني و مذهبي اين جوانان سوء استفاده مي كنند تا مطامع خود را تامين كنند و مثلا براي بزرگ ترهاي خود خروجي كاري داشته باشند و براي خود شهرت و قدرت دست و پا كنند . نتيجه ديگر اينكه واقعا در ايران نهادي وجود دارد كه كاملا خود مختار است . يادم هست كه سر ماجراي قاناي دوم – فرداي روز فاجعه- زماني كه به همراه ديگر فعالين حقوق بشر در مقابل مقر سازمان ملل تجمع كرديم با برخورد تند و بسيار خشن نيروي انتظامي مواجه شديم . آن روز هم ما براي اعتراض به اعمال جنايت بار اسرائيلي ها در آنجا جمع شديم . اما نيروي انتظامي به ما نشان داد كه اعتراض به جنايت اسرائيل هم اگر از مجراي حكومت نباشد از سوي حاكمان پذيرفته نيست .
سالهاست كه دروغ مي گويند . از احساسات نسل جوان و مذهبي ايراني سوء استفاده مي كنند و به نام انسان به كام خود مي گيرند . چرا ؟ اين سوالي است كه ذهن مرا به خود مشغول ساخته ؟ چرا اين همه دروغ و تزوير ؟ تا كي ؟ آيا مركب دروغ به منزل مي رسد ؟ سنت تاريخ كه خلاف اين را ثابت كرده است . دروغ گو عاقبت افشا خواهد شد و راستي و حقيقت است كه حاكم مي گردد . به قول قديمي ها : دير و زود دارد . اما سوخت و سوز ندارد .
ساعت 1:15 دقيقه روز 11 ام دي ماه 1387

*** روزنامه كارگزاران - چهار شنبه 11 دي 1387 خورشيدي – سوتيتر كنار صفحه سمت راست زير تصوير آقاي محمد مجتهد شبستري اين است : ديشب توسط دانشجويان صورت گرفت . اشغال باغ قلهك و اهتزاز پرچم فلسطين
___________________________
__________________________
________________________
روزنامه کارگزاران را سربریدند . به اتهامی واهی . بار دیگر مطبوعات ایران قربانی استبداد اندیشی حاکمان شدند
_________________________
ای جلادان ! خون فرزاد خون ایران است . بریزیدش سیل میشود وبنیانتان میکند

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin