مرد آزاد را بند نشايد
شايد روز اولي بود كه پس از آزادي به جبهه مشاركت رفته بودم تا هم عزيزان مشاركتي را ببينم و هم از زحمت آمدن ايشان به خانه ما و دلداري دادن پدر و مادرم تشكر كنم . در حال صحبت با بزرگان عزيز بودم كه روحاني بزرگواري وارد شد . هادي قابل گرامي بود آن عزيز . 40 ماه زندان بريده بودند برايش و جمعه اش بدرقه شده بود به سوي قم و زندان دادگاه ويژه . اما گفته بودند برو و بعدا بيا . و خودش شاد از اينكه بار ديگر در ميان فرزندان مشاركتي اش است و ما هم شاد كه قابل عزيز آزاد است . اتفاقا به ايشان گفتند كه من هم بندي بودم و چقدر خنديديم از رهايي . هم من و هم او . بعد در گوشه اي فرشي انداخت و سجاده اي و قامت بست براي نماز و عبادت خالقش كه هر چه ميكند براي او و براي عبادت او ميكند

اما امروز دوباره خبر ميشنوم كه هادي قابل عزيز براي گذراندن 40 ماه حبس به زندان رفته است . عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت كه آبرو و مال و جانش را براي ادامه روند اصلاحات در چهارچوب قانون اساسي كه ميثاق ملي است به جرم دفاع از اصلاحات و دموكراسي و جمهوريت به زندان افتاد . چهره خندانش و خلق نيكويش از يادم نميرود .
آقايان دادگاه ويژه ! روحاني نيكو خلق مشاركت را رها كنيد . قابل بزرگي براي فرزندان اصلاح طلب است . شايد هم او و هم ما به يكديگر در روش نقد داشته باشيم . اما حبس قابل بي انصافي است آقايان . مرد آزاد را بند نشايد
دلم گرفت از اين به بند انداختن . از اين حبس . زندان . زماني كه در ايران براي هادي قابل با آن سوابق درخشان جا نباشد و او را زندان خانه باشد ديگران را كجا ميهمان باشد ؟
حبس هادي قابل نشانه اي بسيار نااميد كننده است . آقايان دستگاه قضايي ظاهرا با شروع سال جديد برخوردها را شدت داده اند . حبس قابل را اميدوارم كه آغازي بر پايان ماه عسل زير حكمها و زير وثيقه ها نباشد كه اگر باشد ...
كاش قابل آزاد بود . كاش بندي نبود . كاش . كاش . كاش
_____________________________
_____________________________
_____________________________

يدالله سحابي را به جرات ميتوان گفت يكي از پيشگامان روشنفكري ديني در ايران معاصر است . خلقت انسان در قران او و تطبيق انديشه قرآن با مباحث تكامل بزرگترين خدمت در راستاي دفاع از قران در برابر هجمه ماترياليسم بود . پيرمرد معلمي بزرگ بود براي همه اهل انديشه و دين كه از برخورد و انديشه سنتي گذر كرده اند و با ديدي نو و روشنفكرانه با ديانت برخورد ميكنند . سه يار گرامي يعني يدالله سحابي و مهدي بازرگان و سيد محمود طالقاني بزرگان انديشه ديني روشنفكرانه در ايران معاصر اند.
مقام رهبري جمهوري اسلامي در زمان رحلت اين مرد بزرگ پيامي با اين مضمون صادر كرد :
بسم الله الرحمن الرحيم
درگذشت مرحوم مبرور آقای دکتر يدالله سحابی رحمه الله عليه را به همه فرزندان محترم و به خاندان گرامی ايشان تسليت می گويم .
اين شخصيت کهن سال علمی فرهنگی و سياسی سال های درازی را با مجاهدت و جديت به تلاشی صادقانه در راه آنچه بدان باور داشت مصروف کرد.
همت اصلی او گماشته شده بود اولا بر زدودن تهمت ناسازگاری دين و علم که انگيزه های منحرفی موجب طرح مکرر آن از سوی عناصری می گشت و نيز برمردود شمردن پندار جدائی دين از سياست .
در بخش هايی از سال های متمادی اين مجاهدت طولانی وی به شيوه های فرهنگی و دربخش های ديگری به شيوه های سياسی روی می آورد. و سال ها زندان در رژيم ستم شاهی هزينه ی اين اقدام بااهميت بود.
مرحوم دکتر سحابی مردی باايمان باحقيقت خوش روحيه و مقاوم بود. در دوران نظام جمهوری اسلامی پس از مقطعی که وی از قوای مجريه و مقننه خارج شد اختلاف برخی از ديدگاه هايش با مسئولان کشور وی را به وادی بی انصافی و غرض ورزی سوق نداد. اومردی ديندار و متعبد و درست کردار بود.
از خدای متعال مسئلت می کنم که رحمت و فضل خود را بر روح او ارزانی فرمايد و دورانی را که او در آن بسر می برد برای او دوران آسايش و برخورداری از مغفرت الهی قرار دهد.
بمنه و کرمه
بمنه و کرمه
سيدعلی خامنه ای
۸۱.۰۱.۲۴
حال امروز جلوگيري از برگزاري مراسم اين مرد بزرگ توسط وزارت اطلاعات چه معنا و مفهومي ميتواند داشته باشد ؟؟؟