Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: دفاع از مسيح علي نژاد ، دفاع از ميكرو آزادي موجود امروز

Thursday, April 24, 2008

دفاع از مسيح علي نژاد ، دفاع از ميكرو آزادي موجود امروز

آواز زيباي دلفين هاي مسيح علي نژاد عزيز امروز بدل به معضلي براي اين روزنامه نگار جوان و خوش آتيه كشورمان شده است . او كه زماني به جرم افشاي حقوق هاي ميليوني حضرات نماينده مدعي اصول گرايي مجلس هفتم از مجلس اخراج شده بود و همگان ميدانند عدم مجوز حضور در مجلس براي يك خبرنگار پارلماني يعني چه ، امروز به بازي جديدي كشيده شده است .
مسيح از روزي كه از ايران رفت به دليل دفاعش از حقوق زنان از سويي و كينه قديمي اقتدارگرايان بابت حركت او و افشاي مجلس هفتمي ها مورد غضب بود و بارها مورد طعن مدعيان اصولگرايي واقع شده بود اين بار مستقيما مورد هجمه واقع شده . هجمه اي كه حتي ممكن است به بهانه آن در اولين بازگشت او به وطن عزيزش موجب بازداشت او شود .
مسیح علی نژاد - masih alinejad
اما او چه گفته بود ؟ اين بار مسيح طي مقاله اي به تشبيه رئيس جمهور نهم و مردم پيرامون او كه به او نامه مينگارند پرداخته و اينها را به جماعتي دلفين تشبيه كرده كه از صاحب خود غذا ميگيرند . تشبيهي زيبا كه از ذهني دخترانه و ظريف برخواسته است .
مسيح متهم به توهين به مردم شده است . مسيح رفتاري را نقد كرده كه پيش از اين توسط بسياري از انديشه ورزان ايراني نقد شده بود . تملق گري و به دنبال حاكم به دنبال نواله اي ناگزير افتادن خود از رذائل فرهنگ ايراني است . زنده ياد مهندس بازرگان در مقاله ناسازگاري ايراني سالها پيش رذائل فرهنگي ايراني را نقد كرده بود .
حضرات ! دوستان ! فرهنگ بلند مرتبه ايراني يكي از پرمايه ترين فرهنگهاي جهان است . شكي نيست . اما آيا خالي از خبط و خطا و رذيله است ؟ اگر اشتباه نكنم زماني مهندس بازرگان ميگفت اينكه ميگوييم هنر نزد ايرانيان است و بس منظور اين نيست كه هر چه نزد ماست نيكوست و هرچه نزد ديگران است شر و بدي و پلشتي . بلكه سخن چيز ديگري است . نقد اين رذيله فرهنگي ايراني امر جديدي نيست . در زمان مولايمان علي هم زماني كه او به مدائن رفت مردم پياده به دنبالش رفتند و دويدند . علي نقدشان كرد و گفت اين كار موجب خسرانتان ميشود . كار مسيح و سخنش نقدي است جامعه شناختي كه اتفاقا بايد مورد مداقه قرار گيرد . توهين به شعور مردم را در جريان انتخابات اخير مجلس شاهد و ناظر بوديم . به راستي رد صلاحيتهاي گسترده توهين به شعور مردم است يا اين مقاله يك روزنامه نگار ؟ مسيح يك رفتار را نقد كرده و ميتوان در جواب نقد اجتماعي او به پاسخي جامعه شناختي مبادرت ورزيد . اما اينچنين هوچي گري و حمله به يك خبرنگار بعيد ميدانم معنايي داشته باشد !
اما اگر سخن توهين به رئيس جمهور است بايد گفت كه دوستان مدعي اصولگرايي كمي نگاه به سابقه خود بياندازند . در 8 سال دولت خاتمي چقدر از سوي منابر و تريبونهاي رسمي و غير رسمي به او توهين شد ؟ مگر هر 9 روز به شهادت خود خاتمي برايش بحران سازي نشد ؟ آن روز خاتمي هم رئيس جمهور بود و امروز احمدي نژاد هم رئيس جمهور است . حديثي از مولايمان امام صادق نقل است كه آنچه براي ديگران نميپسندي براي ديگران هم مپسند . آقاياني كه ديروز توهين به خاتمي را پسنديدند فريادشان امروز حكايت قديمي يك بام و دو هواست !
اما مسيح به آقاي احمدي نژاد هم توهين نكرده است . چرا هميشه ما ايراني ها بخصوص زماني كه در مسند باشيم از نقد هراسانيم و با اولين نقد فرياد سر ميدهيم كه به ما توهين شده ؟ سخني مطبوعاتي گفته شده و در صورت ناراحتي حتي ميتوان پاسخ داد . ديگر جنجال و سوژه كردن يك خبرنگار تنها چه معنايي جز ضعيف كشي دولت نهميان ميتواند داشته باشد ؟
اما سخني ديگر هم باز مطرح است و آن واكنش مدعي شيخوخيت اصلاحات يعني شخص كروبي است . اين اتفاق در روزنامه كروبي روي داده و اصولا رسم مديران مسئول و مسئولين روزنامه هاست كه از خبرنگارشان حمايت كنند . اما كروبي !
كروبي كه يد طولايي در توهين به اصلاح طلبان و حتي برخورد با آقاي خاتمي به عنوان نشان جريان اصلاح طلبي دارد اين بار به مسيح رحم نكرده و نه تنها از او حمايت نميكند كه اگر دستش برسد او را خود متهم ميكند . در وضعيتي كه كيهانيان و فارسيان و نمايندگان مجلس هفتم طي يك تداركات وسيع كه آدم فكر ميكند ميخواهند يك دشمن قدر و عجيب و غريب را بزنند به يكباره بر سر اين خبرنگار جوان ميريزند و بي محابا و غير منصفانه و ظاهرا انتقام جويانه به او حمله ميكنند حضرت آقاي كروبي هم طي يك يادداشت به عنوان عذر خواهي در حقيقت اتهام زني جريان اقتدارگرا را به مسيح تائيد ميكند و در حقيقت از اين آب گل الود هم ميخواهد ماهي بگيرد و به اعتبار خود نزد اصولگرايان بيافزايد .
كروبي زماني مامن دانشجويان بازداشتي و كلا زندانيان سياسي بود و همه به ديدنش ميرفتند و او نيز كاري برايشان انجام ميداد . اما اين قصه براي سالهاي اوليه دهه 80 بود . از سال 84 و پس از انتخابات رياست جمهوري كروبي با دور شدن از جريان اصلي اصلاح طلبي كه امروز مورد حمايت خاتمي گرامي است با رفتاري غضنفرانه (توهين نميكنم . براي من ديگر پرونده درست نكنيد !) در جبهه اصلاحات به ريختن آب به آسياب كيهان و بيست و سي مشغول است . در انتخابات اخير نيز زماني پروژه سوزاندن خاتمي براي مجلس و نگه داشتن خود براي رياست جمهوري را پيش گرفت
و بعد به بهانه طرح تند روي و كند روي به نقد مشاركتيها و مجاهدينيهاي مجلس ششم پرداخت و تحصن قهرمانانه مجلس ششم را زير سوال برد و خدا رحمت كند مرحوم عبائي خراساني را كه اگر بود جوابي دندان شكن به او ميداد .
استراتژي كروبي در طي اين دو سال اخير عزيز كردن خود براي جريان مدعي اصولگرايي و راندن مشاركتيها و مجاهدينيها و مانند ايشان به بيرون جبهه اصلاحات و طرح خود به جاي خاتمي به عنوان شاخصه اصلاح طلبي است . تمام اينها هم براي راي آوردن و رسيدن دوباره به صندلي قدرت مطرح ميشود .
اين بار هم كروبي مسيح را دست اويز اين خودشريني قرار داده است .
اما نقدي بر خود مسيح علي نژاد نيز هست . مسيح گرامي بايد از سال 84 به اين سو حواسش ميبود و به جاي خرج كردن از انديشه و قلمش براي كروبي و دوستانش قدري بين مسير اخلاقي و غير اخلاقي دو جريان امروز اصلاح طلبي تفاوت ميگذاشت . مسيح قلمش و انديشه اش را براي كسي خرج كرد كه امروز نه تنها حمايتش نميكند كه بعيدنيست او را وجه المصالحه تائيد خود توسط مدعيان اصول
گرايي قرار دهد .
اما بايد از مسيح حمايت كرد . به شخصه از هر حركت فرهنگي و مدني كه به حمايت از مسيح بيانجامد استقبال ميكنم . شايد در ابتدا نامه اي اعتراضي بتواند گامي در حمايت از او كه در حقيقت امروز حمايت از اين حداقل آزادي روزنامه نگاران در ايران باشد . حداقلي كه از بسياري از حداقل هاي دنيا پائين تر است . اما همينش هم بايد محافظت كنيم تا باز حداقل تر نشود .
* ميكرو آزادي بر وزن ميكرو ثانيه
از کرامات شیخ اصلاحات ـ اونگ خاطره های ما
_____________________
انصافا ادب را ببينيد . عارف هم مانند كروبي همسن يا حتي بزرگتر از خاتمي است . اما اينگونه ادب را نسبت به رئيس جمهور محبوب دوران اصلاحات نشان ميدهد . ببينيد !‌تفاوت از زمين تا آسمان است
1 مي روز كارگر است . درود بر گرامي كارگران

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin