ارشاد ، حقیقت و مصلحت
آذر و دی و بهمن 1386 . امیدوار هستیم که با توجه به سیل برخوردهای دانشجویی در آذر ماه ، بخشی از فشار قدرت مداران حاکم کم شود و بگذارند یادبودهای بزرگان برگزار شود . 1 آذر 1386 اما در برابر خانه فروهر شهید درگیری شد و کتک خوردند فرزندان ایران زمین از ددمنشان امنیت بان نظام ولایی . 9 آذر نیز بر سر مزار شهیدان پوینده و مختاری ، گرچه مراسم برگزار شد اما جو امنیتی مراسم بیش از حد بود و به دانشجویان بازداشت شده در آذر ماه 86 عکسهایی از آن مراسم (آنهم با کیفیتی بسیار عالی و از نزدیک) نشان دادند .
تصور بر این بود و حداقل من خود بر این فکر بودم که رژیم ممانعت نمی کند از سالگرد بهمن ماه . یعنی سالگرد مهندس بازرگان فقید . اما چه شد ؟ امنیت بانان از برگزاری مراسم ممانعت به عمل آوردند . اما چگونه ؟ آیا زدند و بستند و شکستند و چهره ددمنش خود را به نمایش گذاشتند ؟ خیر ! مدیریت محترم حسینیه ارشاد با اعلامی خود مراسم خود اعلام کرده را لغو کرد .
فروردین 87 . بزرگداشت زنده یاد ، فقید سعید دکتر یدالله سحابی . اما باز همان اتفاق . مراسم لغو شد و مدیریت حسینیه هم بر این تصمیم غیر قانونی امنیت بانان گردن نهاد .
صحنه سوم : مرداد 1386 . از کوه می آیم و به سوی حسینیه ارشاد می روم برای مراسم مشروطه ایرانی که قرار است از سوی انجمن اسلامی دانشگاه شریف برگزار شود . به حسینیه می رسم . مراسم لغو شده و باز با اعلام حسینیه ارشاد و برگه های سپیدی که لغو برنامه بر آنان نقش بسته .
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود . من و 4 تن از عزیزان فعال توسط نیروی انتظامی بازداشت می شویم و تا شب در کلانتری قلهک هستیم و تنها ضمانت یکی از وکلای جوان است که به رهایی ما می انجامد . تا یک ماه حداقل من درگیر پلیس امنیت هستم تا کارت شناسایی ضبط شده ام را پس بگیرم .
آنچه در بالا نقل شد ، سه صحنه است از سه واقعه در یک مکان . مکانی که سابقه دیرینی دارد . از سال 1347 به این سوی که حسینیه ارشاد فعالیت می کند . یاد واقعه ای تاریخی می افتم . رژیم ددمنش شاه بارها و بارها خواست که با ارشادیان برخورد کند . بالاخره در سال 1351 دست به تعطیلی ارشاد می زند . زنان و مردانی که بر شرکت در جلسه درس دکتر شریعتی آمده اند بر امنیت بانان استبداد پهلوی می شورند . یکی از این جوانان این گونه می گوید : آنها (همان امنیت بانان) که شما را به اينجا فرستاده اند تا درب حسينيه را به روي ما ببنديد بگوئيد، ما تا امروز با قلمي که شريعتي به دست ما داده بود مي نوشتيم. ولي شما اين قلم را از دست ما گرفتيد. مطمئن باشيد فردا به جاي قلم مسلسل به دست خواهيم گرفت و شاهد بوديم که چنين شد.
تصور بر این بود و حداقل من خود بر این فکر بودم که رژیم ممانعت نمی کند از سالگرد بهمن ماه . یعنی سالگرد مهندس بازرگان فقید . اما چه شد ؟ امنیت بانان از برگزاری مراسم ممانعت به عمل آوردند . اما چگونه ؟ آیا زدند و بستند و شکستند و چهره ددمنش خود را به نمایش گذاشتند ؟ خیر ! مدیریت محترم حسینیه ارشاد با اعلامی خود مراسم خود اعلام کرده را لغو کرد .
فروردین 87 . بزرگداشت زنده یاد ، فقید سعید دکتر یدالله سحابی . اما باز همان اتفاق . مراسم لغو شد و مدیریت حسینیه هم بر این تصمیم غیر قانونی امنیت بانان گردن نهاد .
صحنه سوم : مرداد 1386 . از کوه می آیم و به سوی حسینیه ارشاد می روم برای مراسم مشروطه ایرانی که قرار است از سوی انجمن اسلامی دانشگاه شریف برگزار شود . به حسینیه می رسم . مراسم لغو شده و باز با اعلام حسینیه ارشاد و برگه های سپیدی که لغو برنامه بر آنان نقش بسته .
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود . من و 4 تن از عزیزان فعال توسط نیروی انتظامی بازداشت می شویم و تا شب در کلانتری قلهک هستیم و تنها ضمانت یکی از وکلای جوان است که به رهایی ما می انجامد . تا یک ماه حداقل من درگیر پلیس امنیت هستم تا کارت شناسایی ضبط شده ام را پس بگیرم .
آنچه در بالا نقل شد ، سه صحنه است از سه واقعه در یک مکان . مکانی که سابقه دیرینی دارد . از سال 1347 به این سوی که حسینیه ارشاد فعالیت می کند . یاد واقعه ای تاریخی می افتم . رژیم ددمنش شاه بارها و بارها خواست که با ارشادیان برخورد کند . بالاخره در سال 1351 دست به تعطیلی ارشاد می زند . زنان و مردانی که بر شرکت در جلسه درس دکتر شریعتی آمده اند بر امنیت بانان استبداد پهلوی می شورند . یکی از این جوانان این گونه می گوید : آنها (همان امنیت بانان) که شما را به اينجا فرستاده اند تا درب حسينيه را به روي ما ببنديد بگوئيد، ما تا امروز با قلمي که شريعتي به دست ما داده بود مي نوشتيم. ولي شما اين قلم را از دست ما گرفتيد. مطمئن باشيد فردا به جاي قلم مسلسل به دست خواهيم گرفت و شاهد بوديم که چنين شد.

ارشاد را نه متولیانش در آن روز بستند و نه مدیرانش به روی مردم . ارشاد را استبداد بست . دیکتاتوری بست و بسته شدن ارشاد از دستان نسل جوان آن روز قلم را گرفت . اما اسلحه را جایگزین کرد .
اما صحنه ای دیگر . 3 ام بهمن 1387 . مراسم مهندس مهدی بازرگان در ارشاد . از جایی می آیم . مراسم قرار است حدود 2 و 3 بعد از ظهر انجام شود . حدود 12 ظهر به محل می رسم . پارچه ای مشکی که روی آن نوشته است که مراسم لغو می شود . با امضای مدیریت حسینیه ارشاد . در ساعت مراسم وقتی که دکتر محمد ملکی عزیز به مدیریت ارشاد یعنی آقای میناچی اعتراض می کند ایشان صراحتا می گوید که : اگر من اينکار (اعلام این مسئله که لغو مراسم از سوی نیروهای امنیتی است نه ارشاد) را بکنم درب حسينيه را مي بندند .

بار دیگر . اگر اشتباه نکنم 17 ام بهمن ماه 1387 . اعلام برای مراسم مهندس بازرگان و این بار از سوی خاناوده مهندس فقید و همچنین نهضت آزادی ایران و مهندس سحابی . اما
اما باز هم از برگزاری مراسم ممانعت به عمل می آید . این بار اما بازداشتی هم می دهد . در مراسمی که قرار بود عبدالعلی بازرگان، وحيد ميرزاده، دکتر صدر و چند نفر ديگر سخنراني کنند ، فعالان دانشجویی بازداشت می شوند . در بين بازداشتي ها ۴ دانشجوي دانشگاه صنعتي اميرکبير و از اعضاي اصلي انجمن اسلامي دانشگاه به نام هاي حسين ترکاشوند دبير انجمن اسلامي، مجيد توکلي (سابق شوراي مرکزي انجمن اسلامي پلي تکنيک و يکي از سه دانشجوي بازداشت شده در پرونده جعل نشريات موهن دانشگاه اميرکبير که مدت ۱۵ ماه در زندان به سر برد )، کوروش دانشيار و اسماعيل سلمانپور به همراه ۴ تن ديگر به نام هاي حيدري، علي اصغر شفيعيان، پاکرخ و خانجاني بودند .
برای مراسم دعوت می کنند عده ای از بزرگانی که یکی از ایشان یعنی آقای دکتر یزدی را رژیم جمهوری اسلامی در طول 30 ساله اخیر هیچ گاه جرات بازداشت و زندانی کردن نداشته است . مراسم را حسینیه ارشاد میخواهد برگزار کند . اما مدیریت ارشاد همراه با امنیت بانان به بستن در ارشاد بر روی فرزندان ایران زمین مبادرت می ورزد . مراسم ملغی می کند و فرزندان دانشجوی مبارز ایران زمین به دام و تله امنیت بانان می فرستد تا بازداشت شوند و وقتی بزرگی مانند دکتر ملکی که هماره یار دانشجویان و دانشگاهیان و ستم کشان ایران زمین بوده اعتراض میکند ، به او می گویند که اگر اعلام کنیم که کار ما نبوده و دست امنیت بانان رو شود ، در حسینیه بسته می شود .
آقای میناچی ! حسینیه باز بماند به چه قیمتی ؟ این را کسی می گوید که از زمستان 84 دورانی را مجری جلسات دکتر کدیور (قرآن و انسان معاصر) بوده . در جلسات سیره علوی دکتر آقاجری شرکت جدی داشته . در جلسات تاریخی آقای صابر و همچنین بحثهای ایدئولوژیک اخیرشان همیشه زانوی شاگردی زمین زده و دانش آموز این اساتید گرانقدر بوده . اما آقای میناچی ! ارشاد به سر خم نکردنش در برابر ظلم ارشاد است . یادمان نرود شریعتی شهید می گفت که اگر در صحنه حق و باطل نیستی هر کجا می خواهی باش . چه به نماز ایستاده باشی و چه به شراب نشسته .

ارشاد به سر بلند بودنش ارشاد است . به یاد حق محورانی مانند شریعتی و طالقانی و حنیف و محسن و بدیع زادگان ارشاد است . به یاد حسن و محبوبه شهید که سر بر سر آرمان نهادند و جان پاک را نثار عقیده و برابری و آزادی خلقها کردند ، ارشاد است . ارشاد اگر در برابر ظلم قد خم کند و پاتوق موتلفه ای ها شود و جلسات دانشگاه آزاد جاسبی بخواهد در آن برگزار شود که دیگر ارشاد نیست . کاریکاتوری است از حسینیه ارشاد . کاش نشود روزی برسد که به این بیندیشیم که ارشاد نیز مصداق سخن مارکس در 18 ام برومر شده و این ارشاد در تکرار تاریخ ، کاریکاتور ارشاد شریعتی ها و طالقانی هاست .

بعد هم اصلا فرض کنیم که ارشاد را ببندند . مگر در سال 51 که ارشاد را بستند ، تنها 6 سال بعد آن جلاد پهلوی مجبور به فرار نشد و گریان بر پله های هواپیما آخرین گریه هایش را در خاک وطن نکرد ؟ جمهوری اسلامی نیک می داند که با بستن ارشاد تنها برای خود دردسر می تراشد و خود را بیچاره میکند . مطمئن باشید جمهوری اسلامی به هیچ وجه چنین کاری را نمی کند . ارشاد با مقاومت ما فرزندان عقیدتی نسل بنیانگذار ارشاد (به یاد زنده یاد همایون فقید سعید) و شما عزیزان باز مانده از دوران یاد یادگاران می تواند به خانه روشنفکران مذهبی تبدیل شود و بار دیگر صلابت خود را باز یابد . تنها آقای میناچی ! خواهش میکنم حقیقت را قربانی مصلحت نکنید .

سوالی می کنم ! مگر آن دانشجویان بازداشتی برای مراسم بازرگان نیامده بودند ؟ آیا وظیفه دعوت کنندگان برنامه یادبود ، تنها دادن بیانیه است ؟ آیا ارشاد نباید تلاش خویش را برای رهایی فرزندانی که ارشاد را مامن و پناهگاه خود قرار داده اند و برای یادبود مردی بزرگ به ارشاد همیشه استوار آمده اند ، انجام دهد ؟
نمی دانم . تنها می دانم این میراث نسل یادگاران ایران زمین که هنوز یادشان و نامشان اتش عشق و درد بر جان نسل نو می افکند باید با صلابت و استوار بماند . این هم ایستادگی و عدم تعظیم شما را در برابر قدرت طلبان حاکم نظام ولایی می طلبد جناب آقای میناچی عزیز !
منابع :
1- بزرگداشت مهندس بازرگان باز به هم خورد
دستگیری در مراسم سالمرگ نخست وزیر انقلاب - یکشنبه 20 بهمن 1387 [2009.02.08]
http://www.roozonline.com/archives/2009/02/post_11495.php
2- اين کارها نشانه ضعف است يا قدرت؟
دکتر محمد ملکي - پنجشنبه 10 بهمن 1387 [2009.01.29]
http://www.roozonline.com/archives/2009/01/post_11313.php
___________________________________
____________________
