Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: زیباست تقارن حقوق بشر و مصدق

Wednesday, March 4, 2009

زیباست تقارن حقوق بشر و مصدق

نیمه شب است و تازه آغازین ساعات روز 14 اسفند 1378 . داشتم می رفتم که خبر شدم . خبر به روز شدن سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر و ویژه نامه تولد آن . سومین سالگرد تولدش
درست در شب چهل و دومین سالگرد رحلت پیشوای کبیر آزادی و برابری ، مصدق فقید .
فکر کردم . تقارن جالبی است . مصدق . حقوق بشر . مگر نه اینکه این پیرمرد که به قول شریعتی شهید هفتاد سال برای آزادی نالید دغدغه انسان ها را داشت ؟ مگر نه اینکه مصدق جز به انسان بودن انسانها نمی اندیشید ؟ استقلال و آزادی و برابری همه ابزاری است برای اتسان شدن انسانها و رها شدنشان از زیر یوغ استبداد و استعمار و استحمار .
مصدق مرغ حق بود برای آزادی ایران و ایرانی . در برابر دیکتاتورها ایستاد تا رهایی خلق ایران را نوید دهد . حبس و تبعید را تحمل کرد برای همین انسانها . بزرگش می دارند مردمان

راستی ! مگر نه اینکه آدمها باید در قلبها جای بگیرند ؟ چرا در سالمرگ این رهبر کبیر با وجود همه خطرات و مشکلات و برخورد امنیت بانان ولایی و ایست های متعدد و هزار مصیبت و پرونده سازی ، 14 اسفند که می شود مصدقی ها سوار بر جانشان به احمد آباد می روند و پروانه وار به دور شمع وجودش می گردند ؟ نه صدا و سیمای رژیم تبلیغی می کند و نه اتوبوس مجانی می گذارند و نه شام و نهار می دهند . تازه مصیبت هم دارد این کار . اما خب ! می روند عاشقان مصدق برای دیدارش و زان وزدن در برابرش . امروز که 14 اسفند 1387 خورشیدی باشد ، باز هم عاشقان بر سر مزارش بودند . دیدم مردی میانسال را که در برابرش نه به سنت نشستن و فاتحه خواندن که زانو زده بود و فاتحه می خواند . دیدم جوانانی را که دو برابر سنشان از رحلت مصدق می گذرد و عاشقانه آمدند و در برابر رهبر محبوبشان ای ایران خواندند و رفتند . چرا ؟ راز محبوبیتش در کجاست ؟
همه می دانیم . مصدق با انسان به عنوان انسان برخورد کرد . اهل آزادی و برابری و استقلال بود و بر سر این هرسه با هیچ کس معامله نکرد . نه در پرونده اشزد و بند برای رئیس جمهور عوض کردن در امریکا به چشم می خورد و نه خرید اسلحه مخفیانه از امریکا و نه همکاری برای هجوم به کشوری . هیچ گاه شعار مرگ نداد . اما مردانه ایستاد و دست استعمار را از مرفق برید .
مصدق صحابه خوبی هم داشت . یک فاطمی داشت که چون شیر بر سر شاه می غرید و او را با فاروق و دربارش را با دربار سیاه فاروق مقایسه می کرد . یک فاطمی داشت که سفارت انگلستان را به امر رهبرش می بست . یک فاطمی داشت که باوجود اختلاف سر بر امر رهبرش می گذاشت و البته پشت سر رهبرش ساز نمی زد و موش نمی دواند .
مصدق هیچ ادعایی نداشت . اما این خلق بودند که شعار دادند یا مرگ یا مصدق . دقت کنید . مرگ . مصدق . و این یعنی مصدق را زندگی دانستن . چرا ؟
همین مصدق بود که با وجود شیفتگی همه در سال 42 در برابر روحانیت سیاسی شده ، فضا را درک کرد . بگردید خواهشا . یک بیانیه در حمایت از آن نیروها پیدا نمی کنید . و بعد دیدیم که روحانیت سیاسی شده و تیمش در ایران به چه صورتی در آمدند .
مصدق اما اهل جوانی و جوانان بود . بوانید نامه اش را به اللهیار خان صالح . مصدق از جوانان برای عضویت در جبهه ملی و اهل شورای مرکزی شدنشان دفاع می کند و پیران جبهه می گویند نه . همین است که جبهه را پیشوا منحل می کند . چرا ؟ مصدق در نیروی جوانی چه می بیند ؟
می بینیم که جوان جبهه ملی که طرد می شود سر از جنبش مسلحانه دهه های چهل و پنجاه در می آورد و در اوج خون ریزی سفاک پهلوی پیر جبهه ملی صبر و انتظار پیشه می کند . پیشوا خوب میداند از که باید دفاع کند . باید زمانی نوشته شود که خط پیشوا کجا و خط جبهه ملی کجا .
مصدق یک رهبر است در تاریخ ایران . در این تاریخ پر فراز و نشیب خیلی ها ادعا کردند که رهبر خلق اند . خودتانید و تاریخ ایران . قیاس کنید تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد

گزارش تصویری احمدآباد 1387 از امید ایران
_______________________________
کمیته محترم گزارشگران حقوق بشر لطف کرده و بر بنده منت نهاد و مصاحبه ای نیز با بنده کرده است . متن این مصاحبه در زیر می آید . باشد که مفید فایده باشد


1. عملکرد کمیته را طی 3 سال گذشته چگونه ارزیابی می کنی؟

بارها و بارها در نگاشته های و یا جاهای متفاوتی که مطلب نوشته ام این نکته را متذکر شده ام که در میان طیف مختلف فعال در ایران که برای رسیدن به ایرانی آزاد و برابر و رها از سرکوب و فقر مبارزه می کنند ، لزوم حضور نهادی حقوق بشری ضرورتی ویژه دارد . در این میان این نکته قابل ذکر است که چنین نهادی از مجموعه ای جوانان که آینده ای بس درخشان دارند تشکیل یافته است .

کمیته گزارشگران حقوق بشر از دیدگاه من در طی این سه سال به خوبی رسالت خود را انجام داده است . این کمیته بدون در نظر گرفتن رویکردهای ایدئولوژیک خود را طور کامل وقف اجرای حقوق بشر در ایران کرده است و قطعا در این راه سختی ها و برخوردهای بسیاری را تحمل نموده . ولی خب ! در طول این ایام به خوبی وظیفه خود را انجام داده است . از مسائل و برخوردهای غیرقانونی سیاسی رژیم ایران گرفته تا مسائل اجتماعی مانند بحث سوله های کهریزک و گزارش بسیار کامل و جامع آن تا بحث کودکان و زنان و همچنین حوزه های معلمان ، کارگران و دانشجویان این کمیته به خوبی وظیفه خود را در برابر جامعه انسانی ادا نموده و جای سپاس و تشکر فراوان دارد .

2. فکر می کنید کمیته و یا تشکل هایی این چنین، چه تاثیری توانسته اند و یا می توانند در فضای گفتمان حقوق بشر در ایران داشته باشند.

گفتمان حقوق بشری در ایران مدیون حضور نیروهای مدنی حاضر در جامعه است . اگر امروز حاکمیت جمهوری اسلامی در همین حد محدود مسائل حقوق بشری را رعایت می کند ، این حداقل هم مدیون پایداری نیروهای فعال مدنی حوزه حقوق بشر است . یادمان نرود حاکمیت جمهوری اسلامی دارای سابقه ای بس دهشتبار در زمینه حقوق بشر است . دهه شصت را هنوز می توان در ذهن و ضمیر ایرانیان به خوبی مشاهده کرد . این گونه کمیته ها و نهادهای مدنی با حضور و فعالیت مستمر و خستگی ناپذیر و همه جانبه خود به عنوان هشدار دهنده ای برای وضعیت جامعه ایران عمل می کنند .

3.ضعف ها و قوت ها یی را که در کار دیده ای، چه بوده و کلا فکر میکنی چطور می توانیم در این زمینه موثرتر کار کنیم؟

در ایران نقد کردن کار ساده ای است . سنت بر برج عاج نشینی و نقد کردن هر مجموعه ای به صورت عادتی برای نیروها بدل شده . هر چه نقد برّا تر باشد ، بر ارزش بیشتر نویسنده دلالت دارد . اما خب ! چون سوال فرمودید باید نکاتی چند را بر شمرم که مسلما به دلیل محدودیت های حاکم بر فعالیت های مدنی در ایران به عنوان نقظه ضعف محسوب نمی گردد . بلکه تنها توصیه ای است به دوستان محترم کمیته گزارشگران حقوق بشر تا در آینده با رفع این نقاط در جهت هر چه بهتر شدن گام برداشته شود .

اولین نکته این که این مجموعه می بایستی هر چه بیشتر با مجموعه های فعال مدنی در ایران ارتباط بگیرد تا از وضعیت ایشان اطلاع دقیقتری داشته باشد . این مسئله نیز مستلزم این است که حوزه تعداد نیروها و فعالیت های این مجموعه گسترش پیدا کند و ارتباط های بیشتری در داخل و خارج از کشور داشته باشد .

نکته دوم اینکه نمی دانم به چه دلیل این مجموعه نسبت به برخی از برخوردهای غیر قانونی حاکمیت ایران کم بها می دهد . به عنوان مثال مسئله مرگ اخیر زندانی سیاسی عبدالرضا رجبی در زندان گوهردشت یا مسئله بازداشت های گسترده و غیرقانونی عده ای آدم مسن در فرودگاه مهرآباد که فرزندانشان عضو گروهی خاص بودند یا همین مسئله اخیر هجوم به خانواده های کسانی که کسی از اعضای خانواده در احزاب برون مرزی در حال فعالیت هستند . فکر می کنم می توان بدون در نظر گرفتن عضویت افراد این گونه مجموعه ها یا هواداریشان از حزب یا سازمان یا گروهی خاص به حمایت حقوق بشری از اینها دست زد . حاکمیت جمهوری اسلامی یکبار به کشتار وسیع این گونه نیروها در سال 67 دست زده است . امروز نیز با توجه به رویدادهای کشورهای اطرافمان که توسط ایالات متحده اشغال شده و همچنین مسائل داخلی ایران امکان این گونه برخورد ها وجود دارد . حاکمیتی که به بهانه واهی به اعدام یعقوب مهرنهاد که از فعالین مدنی بلوچستان بود دست می زد و همچنین برای فعالین کرد مانند کمانگر و لطیفی حکم اعدام می برد و در مقابل مرگ لطف اللهی در کردستان سکوت می کند و حتی خود دستی بر آتش دارد ، امکان گسترده این برخورد را دارد . به نظرم قدری به این گونه مسائل بیشتر توجه شود بهتر خواهد بود . البته باز هم ذکر می کنم که تنها سویه حقوق بشری مسئله مد نظر است .

نکته دیگری که قابل ذکر است مسئله رویکرد نسبت به مذهب و بسط حقوق بشر در این حوزه است . می دانید که برخی از علما هستند که فتاوی جدیدی در ارتباط با مسائل حقوق بشری دارند و در حوزه هایی مانند رجم یا اعدام یا حقوق زنان به نتایج تازه ای رسیده اند . این دسته از علما که اتفاقا بر مبانی فقه سنتی یا به قولی همان فقه جواهری (صاحب جواهر) تاکید دارند ، به دلیل هم گفتمانی با حکومت روحانی ایران می توانند پاسخ بسیاری از مسائلی را که توسط حاکمیت مطرح می شوند را بدهند . یادمان نرود که جامعه ایران جامعه ای مذهبی است که این دین به عنوان بخشی از سنت اجتماعی آن بدل شده و از متن جامعه غیرقابل تفکیک است . همچنین به نظر می بایستی کمیته رویکردی نیز نسبت به نواندیشان دینی داشته باشد و نواندیشی های ایشان را در ارتباط با مسائل حقوق بشری و برداشت جدید در این ارتباط را مطرح کنند . این ارتباط با این گونه نیروها می تواند در جهت همخوانی فرهنگی بیشتر با متن جامعه موثر باشد . به هر حال اگر هم معتقد به مذهب نباشیم ، باز هم باید این واقعیت را بپذیریم که جامعه ایران یک جامعه مذهبی است و فکر می کنم منطقی تر این است که با مولفه های فرهنگی و مذهبی این جامعه با ایشان برخورد کرد .

و اما باید ید دست مریزاد بگویم و یک گلایه کنم . دست مریزادی بابت آن گزارش در مورد سوله های کهریزک که وجهی کامل بارز از برخورد ضدانسانی حاکمیت ولایی را برملا کرد و گلایه از این جهت که چرا چنین فعالیتی ادامه نیافت .

باز هم عرض می کنم که البته این گونه نقدها بر برج عاج نشینی است و قطعا به دلیل فشارهای موجود و امکان برخورد غیر انسانی نظام ولایی انجام این گونه کارها بسیار پرمشکل خواهد بود .

بنده باز هم از تمامی عزیزان همرزم و همراه در آن کمیته معزز تشکر می کنم و امیدوارم که در انجام وظیفه خود در قبال خلق ایران موفق و پیروز باشند .

___________________________

استاد ارجمند دکتر محمد ملکی هم مصاحبه ای بسیار عالی با این کمیته انجام داده اند .

این مصاحبه را در سایت کمیته بخوانید

اخبار دانشگاه را از رسانه رزمگاه پلی تکنیک بخوانید

پایگاه خبری دانشجویان دانشگاه آزاد . شیران در زنجیر جاسبی و مافیایش

__________________________
راستی ! روز دوشنبه 12 اسفند به همراه وکیلم آقای دکتر نعمت احمد به شعبه دهم دادگاه انقلاب (برای من این دادگاه نیست . بلکه بیدادگاه ارتجاع است) مراجعه کردم . وکالت نامه و معرفی وکیل تسلیم شد . قرار شد برای دادگاه احضاریه بدهند . ظاهرا گفته اند برج دوم سال آینده . خلاصه همچنان شمشیر داموکلس نظام ولایی روی سر ما هست . ولی خب ! بگذار باشد . ما که کار خود را می کنیم
ممنون از دوستانی که اظهار لطف نموده و برای این حقیر نگران شدند . شرمنده کردید عزیزان
__________________________
آزادی و برابری در بند . باز به برابری خواهان ایرانی رحم نکردند . رژیم ضد برابری کمر به نبودی برابری خواهان بسته است . اما زهی خیال باطل
[ftftft[1].jpg]
__________________
اینهم جالب بود پیدا کردم . از قول تا عمل فاصله کجاست تا به کجا . به قول قرآن لم تقولون ما لا تفعلون


مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin