Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: پرواز يك مادر - از خاك تا ملكوت

Wednesday, April 8, 2009

پرواز يك مادر - از خاك تا ملكوت

سرم گيج مي رود . ياد آن شبي مي افتم كه به منزلشان تلفن زدم . دعوتي بود كه نتوانسته بودم بروم و زنگ زدم كه عذر خواهي كنم . محبوبه كرمي عزيز تازه از از بند رسته بود . بندي كه بي بهانه و تنها به جرم دلسوزي محبوبه براي يك كتك خورده كنار پارك ملت . آن شب محبوبه گريست از عزتي كه يافت بابت ممانعت امنيت بانان نظام ولايي
گذشت تا روزهاي تعطيل سال نو . سال 1388 . سالي كه نمي دانم چرا اينگونه است . ساعت سال تحويلش را با بازداشت 10 عزيز به سوگ نشستيم . هنوز چند روزي نگذشته بود كه كمپين ها به جرم يك عيد ديدني به بند رفتند . چند روز بعدش آمدند اما ماندند دو نفر . محبوبه كرمي و خديجه مقدم
و امروز كه چهارشنبه 19 فروردين همين سال است خبري مي رسد كه پشت مي لرزاند و دل مي سوزاند
مادري تنها چند ساعت پس از رهايي فرزند مبارز و آزاديخواه و برابري طلبش از چنگل ديو استبداد به هستي بخش آفريننده مي پيوندد .
مادر منتظر بود . منتظر رهايي فرزند . فرزند را در كنار بالينش ديد پرواز كرد به نزد معبود .
نمي دانم در وضعيت فعلي حال و احوال محبوبه چگونه است . اما مي دانم بسي دلتنگ است و قطعا گريان . مادري را از دست دادن سخت است . به خدا سخت است . مادري كه وصف دختر مي گويد : ((و تمام سرمايه زندگی من است، هر آنچه داشته ام درجهت اعتلای خصائل انسانی، نثار وجودش کرده ام و از بازتاب صفات انسانی او به هر آنچه نداشتم، رسيده ام.))
پرواز مادر محبوبه اما يك مقصر بيشتر ندارد . شايد اگر اين بازداشت ها و خون دلها و نگرانيها نبود اين مادر گرانقدر چند صباحي بيشتر در كنار دختر عزيزش سپري مي كرد . حكومت ولايت مداري كه جز خون به دل خانواده ها كردن كار ديگري ندارد بايد پاسخگو باشد . چرا اين تنها دختر اين خانواده بايد اين همه پذيراي زندان و برخورد امنيتي حاكمان باشد ؟ مادر محبوبه در باب برخوردهاي قبلي امنيتي نسبت به او چنين مي گويد : ((و بار در سالهای ۱۳۷۹ و۱۳۸۰ به دليل فعاليت های اصلاح طلبانه دستگير و روانه زندان اوين شد. بار اول در۱۸تيرماه سال ۱۳۷۹(اولين سالروز حوادث کوی دانشگاه). بار دوم در سال ۱۳۸۰در حاشيه حوادث ميدان بهارستان.))
http://www.shahrgon.com/fa/thumbnail.php?file=
و بار ديگر بازداشت در تاريخ 24 خرداد 87 . بگذاريد وصفش را از زبان مادر فقيد و بزرگوار محبوبه بشنويم :
((محبوبه اين بار روز جمعه ۲۴/۳/۱۳۸۷ درحالی بازداشت شد که مسافر اتوبوسی بوده که از مقابل پارک ملت عبور می کرده و فردای آن روز يعنی ۲۵/۳/۱۳۸۷ طبق برنامه از قبل تعيين شده، من بايد برای جراحی سنگينی تحت عمل لاپاراتومی قرارمی گرفتم. با توجه به اينکه پدرمحبوبه نيز چند سالی است به بيماری الزايمر مبتلاست و به مراقبت ويژه نياز دارد، شرايط برايم بسيار دشوار شده بود، ولی پس از اينکه حدود ۱۰ روز عمل جراحی را به تعويق انداختم و خبردقيقی نيز از وضعيت محبوبه بدستم نرسيد، بالاخره با تاکيد پزشکان و با کمک اقوام و دوستان مهربان کمپينی محبوبه در نبود تنها دخترم خود را به تيغ جراحی سپردم.))
و اين بار در ايام عيد و به جرم ميهماني رفتن و عيد ديدني .
دوست دارم مادران عزيز اين نگاشته را بخوانند . چه غمي ديد اين مادر و چه تحملي كرد تا بالاخره رخت سفر بربست از جهاني كه امثال ولي مطلقه فقيه در آن حاكم است و ديكتاتوري و جنايت كاري سنتي نهادينه در آن است به جهاني هجرت كرد كه در آن آنچه ملاك است نه قرب به حكومت و ولايت كه قرب به خداي عز و جل . و تنها ملاك نه ريش داري و چادر داري و تعظيم و مدح حاكم كه تقوا و پروا داري و با پرنسيبي است . خوش به حالش كه مطمئنا با اين فرزند گرامي اش در جهان باقي نيز از صالحان خواهد بود .
قطعا
عاش سعيدا و مات سعيدا
رحمه لمن قرا فاتحه مع الصلوات
به خواهر گرامي ام محبوبه عزيز و خانواده معززش تسليت عرض مي كنم . متاسفم و شرمگين كه جز اين از اين برادر كوچكش بر نمي آيد
دیدار با خانواده محبوبه کرمی

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin