Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: حواسمان باشد که فریب نخوریم . چاره اش آزمایش است

Monday, April 27, 2009

حواسمان باشد که فریب نخوریم . چاره اش آزمایش است

به نام یگانه خرد و اختیار
به نام خداوند عرفان برابری و آزادی
به نام خدا و به نام آزادی که جوهر تکامل و فلسفه انقلاب است .
واقعا خسته شده ام از این همه مرثیه سرایی . مرثیه بر زندانیانمان و بر شهدایمان و بر همه آنانی که حکومت ولایی می زند و می بندد و می کشد . تنها به جرم اینکه نمی خواهند زیر بار ستم زندگی کنند . نمی دانم ! شاید می بایست راه دیگری اندیشید . راهی که با درس گیری از آنچه سه نسل دانشجویی از سال 76 تا امروز داشته اند ، آنچه نیکو بوده است را بردارند و آنچه نادرست بوده است را بگذارند تا با توشه ای پر از انبان تجربه نسلهای قبلی به مبارزه ادامه دهند .
اما بار دیگر ظاهرا داریم تجربه کرده ای را تجربه می کنیم . باز بیش از دو ماه است که جمعی از بهترین فرزندان ایران زمین ، در بند ذوب شدگان در ولایت آقای خامنه ای اند و نمی دانیم که چه بر سرشان آمده . بیش از دو ماه است که احمد قصابان و مجید توکلی و عباس حکیم زاده و ترکاشوند و نریمان مصطفوی و دیگر عزیزانمان را بند کرده اند و صدایی و ندایی از کسی بر نمی خیزد که آخر چرا ؟ بیش از دو ماه است که حامد یازرلو و مهسا نادری و احسان عرفاتی و فرزاد ممد زاده و شبنم مددزاده و بسیاری از بهترین فرزندان مردم ایران در بند اند و کسی راه به جایی ندارد که آخر چرا اینان را در بند کرده اید ؟ کجایند و اصلا زنده اند یا نه ؟
نمی دانم . می دانید ! خبرها بسی سهمگین است . اسماعیل سلمانپور که یکی از دانشجویان پلی تکنیکی است ، باید از زندان به بیمارستان منتقل شود و آنقدر حالش وخیم می شود که به پدر و مادرش زنگ می زنند و از ایشان می خواهند که برای تحویل اسماعیل اقدام کنند . و البته امنیت بانان نظام ولایی تهدید می کنند که به کسی نگویید و وکیل و دیگر دانشجویان حق دیدار ندارند . حتی در خبر تنظیمی خبرنامه امیر کبیر هم ذکر نمی شود که آخر این جوان ایرانی و این دانشجوی عزیز در کدام بیمارستان بستری است ! و حتی رسانه های رادیکال جنبش دانشجویی ابا دارند از حضور خشمگین اما بی برنامه دانشجویانی که انسانیت را هنوز می فهمند و می دانند جنایت کاران ولایت مدار با جوانان ایرانی چه می کنند ! مگر نبود شب عید که پیکر امید رضا میر صیافی را ، بی جان تحویل دادند . پیکری که هنوز و پس از بیش از یک ماه ، برادرش جسارت دیدن تصویری که از پیکر امید رضا روی سایتها منتشر شد را ندارد و هنوز دیدگان پدر و مادر امید رضا گریان است از غم قتل او به دست امنیت بانان ولایت مطلقه
از آن سو خبرها سهمگین تر است . خطر فشار و مصاحبه بر روی دانشجویان جدی است . نمی دانم باز می خواهند برای پلی تکنیک چه برنامه ای بسازند که دست به فشار و شکنجه و انفرادی های طولانی مدت برای مصاحبه می زنند . اخر مگر این مصاحبه ها را مردم باور می کنند ؟ مگر مصاحبه علی افشاری را کسی باور کرد ؟ مگر این همه شوهای هویت مانند را کسی دیگر در ایران باور می کند ؟ جدا فکر می کنید مردم ایران به این بازی همیشگی رژیم ولایت فقیه اعتماد می کنند ؟
اما نمی دانم این دوستان تحکیمی در چه فضایی به سر می برند و اصلا چه می کنند ؟ خبرهای عجیب و غریبی از اردوگاه تحکیمی ها به گوش می رسد که تاسف بار و تعجب بر انگیز است . اینکه اول مطالبه می کنند و بعد احتمالا از میان اردوگاه کروبی یا موسوی سر در بیاورند ، اتفاقی است که نشانه های آن دیده می شود و ظاهرا قریب الوقوع به نظر می رسد . نمی دانم تحکیمی ها بر اسای چه تحلیلی می خواهند دست به چنین اشتباه فاحشی بزنند . مگر همین نظام ولایی نیست که بهترین دوستان دانشجو را به بند افکنده است ؟ مگر این دوستان پلی تکنیکی ، انجمنی و تحکیمی نبودند و نیستند ؟ در زمان آزادی اینان ، شورای مرکزی فعلی چه پاسخی میخواهد به دوستان از بند رسته خود بدهد ؟ آیا می خواهد بگوید درست در زمانی که خطر مرگ و کشته شدن برای شما وجود داشت و بیش از دو ماه از بازداشت شما می گذشت ، ما برای مطالباتمان با کروبی و موسوی جلسه می گذاشتیم و طرح مطالباتمان را منتشر می کردیم ؟ اصولا طرح مطالبات از چه کسانی ؟ از موسوی که نخست وزیر سالهای سرکوب و فشار اقتصادی دهه سیاه 60 است ؟ از کروبی که سابقه ای مشخص در کرنش در برابر ولایت مطلقه دارد ؟ آیا اصولا مشکل ما همین 4 سال آینده و خطر ادامه دولت احمدی نژاد است ؟ ایا احمدی نژاد معلول یک سیستم فاسد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نیست که حال پس از سی سال دمل آن سر باز کرده و فرزند حقیقی سی سال حکومت ولایی چهره حقیقی این رژیم را نمایانده است ؟
نمی دانم ! حقیقت هر چه فکر می کنم نمی فهمم که این بساط – آنهم در این وضعیت دهشت بار زندانیان و دانشجویان در بند – برای چیست ؟!
ظاهرا دوستان تحکیمی و انجمنی و دانشجوی ما چنین تحلیل کرده اند که این مدعیان – به عقیده من دروغین اصلاح طلبی – بر سر وعده های خود می ایستند و اهل دروغ و دغل نیستند . البته تجربه نشان داده که بند بازان سیاست در ایران اهل وعده هستند . اما اهل عمل خیر . امروز همین کروبی و موسوی دم از آزادی دانشجویان زندانی می زنند . موسوی آنها را بهترین فرزندان ایران می نامد . کروبی نیز به این بازداشت ها تنها معترض می شود . تاکید می کنم ! تنها اعتراض و نه عمل اعتراضی . تنها حرف و نه عمل . مگر یادمان نیست که آقای خاتمی که 8 سال با ادعای اصلاح طلبی بر کرسی ریاست جمهوری نظام ولایی نشست ، بارها و بارها از برخورد با دانشجویان ابراز تاسف کرد . اما می دانید ! فقط ابراز تاسف کرد و کاری نکرد ! شاید بگویید که ابزاری در دست نداشت . فکر می کنم این میزان شجاعت را باید می داشت که اگر چنین اوضاعی را می بیند و می بیند که توانایی مدیریت کشور را ندارد و دست های پنهان امنیت بان نظام ولایی – در بهترین حالت البته که اگر بگوییم کل ماجرا یک پرده از نمایش اصلاح نبود و ایشان واقعا اهل اصلاحات بودند – در حال نقض صریح حقوق اولیه انسانی هستند ، استعفا بدهد . کاری که خاتمی نکرد . خاتمی انتخابات مجلس 7 ام را با اینکه می دانست انتصاباتی بسیار رسواست را انجام داد . باز هم استعفا نکرد که هیچ خود مجری انتخابات شد . در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 ، خاتمی به روشنی دستهای متقلب را دید . اما باز ماند و تنها از بد اخلاقی سخن گفت . در حقیقت شعار داشت بدون شعور و بدون عمل . (عرض کردم در بهترین شرایط و خوش بینی نسبت به اصلاح طلبان که البته باید در مورد صداقت آنها و راستگویی شان بحث فراوان کرد )
حال موسوی و کروبی نیز دوباره با ادعا آمده اند . کروبی با ان سوابق درخشان ! امروز مدعی حقوق بشر شده و حرف از لغو اعدام کودکان می زند . موسوی نیز سخن از آزادی انتقاد دانشجویی و مانند اینها دارد .
فکر می کنم برای باز شدن چشمهای دوستان دانشجویان تحکیمی و دیگر دوستان دانشجویمان نیز شده باید آزمایشی را برای این مدعیان اصلاح و تغییر ترتیب داد تا سره از ناسره تشخیص داده شود .
پیشنهادی دارم برای سنجش صداقت این حضرات و باز شدن چشم تحکیمی های عزیز ! باز شدن چشم برای اتخاذ تصمیمی که بعدها پیش خود ، شهدای راه آزادی ایران و رفقای زندانی خود و رنج کشیدگان در بند ولایت فقیه شرمنده نباشند . دوستان تحکیمی که امروز درست یا غلط بار کل جنبش دانشجویی به دوشتان افتاده ! امروز دوستان انجمنی و پلی تکنیکی پس از بیش از دو ماه ، هنوز در انفرادی های رژیم ولایی اند . بازداشت شدگان اول و دوم اسفند 87 نیز به همچنین . بچه های چپ دانشجویی و به خصوص محمد پور عبدالله نیز همچنان در بند است و از این زندان به آن زندان نقل مکان می شود . اسماعیل سلمانپور که دوست پلی تکنیکی ما و شماست نیز همچنان در بند است و جانش در خطر . بیایید برای سنجش صداقت این مدعیان و برای اینکه مشخص شود که آیا درست است که در این شرایط به جای تلاش برای رهایی دانشجویان ، به دنبال رای زنی با کاندیدا های انتصابات نظام ولایی باشید ، از ایشان یک امر را بخواهید . البته این پیشنهاد به صورت خام ارائه می شود و عقلای تحکیمی که خود را بزرگان جنبش دانشجویی می دانند ، می توانند آنرا کاملا به صورتی جا افتاده در آورند .
به طور مشخص از این مدعیان بخواهید که از نظام ولایی و دستگاه قضایی آن و دستگاههای امنیتی آن و رهبر آن بخواهند که بدون قید و شرط دانشجویان زندانی از بند آزاد شوند و در صورت عدم آزادی این دانشجویان با دادن بیانیه های اعتراضی صحنه انتخابات را به نشانه اعتراض ترک نمایند . بگذارید مشخص شود که آیا برای موسوی و کروبی ، قدرت بیشتر ارزش دارد یا بیگناهان در بند امنیت بانان . بدانید که رژیم برای گرم نگه داشتن تنور انتخابات و دو قطبی نشان دادن قدرت در ایران به این حضرات احتیاج دارد . حضور ایشان برای توجیه نظام ولایی و دادن ظاهری دموکراتیک به آن از نان شب هم برای حاکمان ولایت مطلقه واجب تر است . بنابراین مطمئن باشید که این استعفا و کناره گیری قطعا توسط رهبری نظام و کادر تصمیم گیرنده ساخت ولایی بررسی می شود و برای جلوگیری از آن اقدام می شود . نظام به اصلاح طلبان برای افکار عمومی دنیا و توجیه جنایت بار بودنش احتیاج دارد . قدری فکر کنید ! خاتمی چه زمانی و در چه شرایطی رئیس جمهور شد ؟! امروز در چه شرایطی هستیم ؟ موسوی کیست ؟ قدری تامل بایدمان .
فکر می کنم از نتیجه این سنجش بتوان مشخص کرد که آیا اینان در ادعای خود صادق اند یا کاذب . اگر این مدعیان امروز نتوانند از قدرت خود بگذرند ، ممطئن باشید فردا در صورت قرار گرفتن در موضع خطر یا در برابر امر ولی مطلقه ای چون علی خامنه ای ، جز عقب نشینی کار دیگری نخواهند کرد . باید مشخص شود که برای اینان جان انسانها و انسانیت با ارزش تر است یا قدرت و محبوبیت نزد رهبران نظام ولایی . آزادی و برابری انسانها باارزشتر است یا بقای نظام ؟ و مشخص شود که مسئولین نظام سرکوب در دهه 60 ، آیا هنوز به سرکوب معتقدند یا خیر
باز هم می گویم . کاش حواسمان باشد که چه می کنیم و چه می کاریم و با آبروی خود و آخرت خود (اگر مذهبی هستیم ) یا با اعتبار و حیثیت خود (اگر مذهبی نیستیم) چه می کنیم .
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
فاعتبروا یا اولی الابصار
منابع :
1- اسماعیل سلمانپور از زندان اوین به بیمارستان منتقل شد
http://www.autnews.ws/archives/1388,02,00022591
2- طرح مطالبات دفتر تحکیم وحدت از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری دهم
http://www.autnews.ws/archives/1388,02,00022607
3- حداقل بگويند اتهام پسرم چيست
http://www.roozonline.com/archives/2009/04/post_12474.php
_____________________________
http://i26.tinypic.com/2wqs8ev.jpg

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin