Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: خون به خون شستن محال آمد محال

Friday, May 1, 2009

خون به خون شستن محال آمد محال

سر گیج می رود و جز بهت چیزی عاید نمی شود . خبر ناگهانی است . فکر کرده بودیم برای حداقل مدتی خطر گذشته و می توان روی گذشت خانواده مقتول حساب باز کرد . فکر کرده بودیم می توان این مسئله را ختم به خیر کرد . ولی ...
نامه خانواده آن مقتول را خوانده بودیم و البته فهمیده بودیم رنجشان را . عزیز از دست داده اند آخر . ولی نمی دانم که خانواده مقتول هم خبر از اجرای حکم اعدام داشتند یا خیر ؟

سحرگاه 11 اردیبهشت و هنوز خورشید طلوع نکرده ، دخترک نقاش را بر چوبه دار رقصان آویختند . نمی دانم از خانواده آن مرحومه مهین کسی انجا بود یا خیر ؟ ولی فی الحال می پرسم . آیا مرگ دل آرا ، تسکینی بر دردهایشان شد ؟ آیا کل مشکل با این اعدام و قتل حکومتی حل شد ؟ آیا اگر خود را جای نزدیکان دل آرا می گذاشتند و دل آرا بخشیده می شد ، بهتر بود یا فی الحال که دستشان به خون دل آرا آلوده است ؟ اصلا آیا می دانند همان اندیشه اسلامی که در آن نامه از آن دم می زدند با برخوردی فرم – محتوایی می تواند منادی لغو حکم اعدام باشد ؟ آیا استدلالات عماد الدین باقی عزیز را در لغو حکم اعدام خوانده بودند ؟ آیا از بزرگترهایمان نشنیده بودند که لذتی که در عفو هست در انتقام نیست ؟ آیا نشنیده اند که خون به خون شستن محال آمد محال ؟
آیا نمی دانستند که دفع الشر بالشر عقلا باطل است ؟ آیا نمی دانستند که جهان جدید مجازاتهای معینی که در ان جان آدمی محفوظ می ماند را جایگزین حکم اعدام کرده است ؟ آیا ایشانی که معتقد به شریعت اسلام اند و در نامه خود از آن سخن رانده اند ، نمی دانستند که چهار امر مال ، جان ، ناموس و آبروی انسان در فقه شیعی از والاترین حرمت ها برخوردار است ؟
آقای قاضی پرونده ! ایا استدلالات وکیل پرونده عبدالصمد خرمشاهی در چپ دست بودن دل آرا و عدم توانایی او در انجام این قتل نتوانست شما را قانع کند ؟ آیا لج بازی و برخورد با فعالان حقوق بشری به این میزان ارزشش را داشت که حکمی بدهید که نزد خدا و خلق نتوانید جواب گو باشید ؟ آیا منطقی بود که یک جوان نقاش را که یک استعداد بالقوه بشری است ، اعدام شود ؟ آیا درست این نبود که این جوان نقاش با پرورش دوباره به صحنه اجتماع بازگردد ؟ مگر نه اینکه در فقه شما برای مفسد فی الارض (که هیچ امیدی به اصلاح آن نیست) حکم اعدام می برند و بنابراین اعدام برای یک نقاش (هرچند مجرم که البته در ان بحث فراوان است) عقلانی و منطقی به نظر می رسد ؟ آیا نباید در چنین احکامی اجتهاد جدید شود و به جای تکرار و تکرار وتکرار که منجر به ارتجاع می شود ، به نواندیشی پرداخت ؟ مگر زمان جنایت دل آرا 17 سالش نبود ؟ مگر اخیرا بحث تصویب این نبود که انسان زیر 18 سال غیر رشیداست و بنابراین حکمی که برای انسان رشید صادر می شود در مورد او مصداق ندارد ؟
و سخنی با آن پسر ! پسری که دل آرا او را آنقدر دوست می داشت که با او همراه شده بود . خودت می دانی که دختر 17 ساله ای (در آن زمان) چون دل آرا جز با زبان احساس سخن نمی گوید . نمی دانم کجایی و چه می کنی ؟ اما کسی که تو را عاشقانه دوست داشت اعدام شد . تو میمانی و وجدانت
هنوز نمی دانم چرا . هیچ منطقی برای این قتل حکومتی نمی یابم . آیا زمان آن فرا نرسیده که مراجع حقوق بشر جهانی رژیم ایران را محکوم به لغو این مجازات غیر منطقی ، غیر عقلانی و غیر انسانی کنند ؟
و سخن آخر ! چه کسی مقصر است ؟ آیا حکومتی که فضای اجتماعی چنین مسائلی را مهیا می کند مقصر نیست ؟ فقر و فساد و تبعیض آیا مسبب چنین وقایعی نیست ؟ آیا حاکمان را نباید به دلیل چنین حوادثی به پای میز محاکمه کشاند ؟
منابع :
دلارا دارابی اعدام شد
http://www.chrr.us/spip.php?article3987
_________________________
________________________________

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin