Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: شهادت فاطمه ، آغاز تنهايي علي – فراموشي سنت نبوي

Friday, June 6, 2008

شهادت فاطمه ، آغاز تنهايي علي – فراموشي سنت نبوي

اي علي ، همانا تو و شيعيان تو ، شما كامياب شدگان روز قيامت هستيد . اين سخن رسول الله است نقل شده از سوي ابي سعيد ابن عساكر و او از جابر اين حيان . ابي سعيد از محدثين اهل سنت است و ناقل اين حديث كه نداگر فائز بودن شيعيان علي است .
رسول الله به رحمت خدا ميپوندد و جهاني را در غم رحلت خود به عزا مينشاند . هنوز آب كفن پيامبر آخرين خشك نشده و مولا علي كه پسرعم و وصي و ولي مابعد رسول الله است در حال غسل و كفن اوست . در اين ميانه مهاجر و انصار در سقيفه نشسته اند و بر سر خلافت مابعد رسول چانه ميزنند . يكي مدعي است خليفه باشد مهاجر باشد و ديگري فرياد ميزند كه نه خير بايد از انصار باشد . دعا بالا ميگيرد و سرانجام با توافق بر سر لزوم شيخوخيت خليفه و ولي امر بر ابابكر ابن ابي قحافه به توافق ميرسند . خبر به مولايمان علي ميرسد . ابن عباس و ابوسفيان به عنوان دو بزرگ آل هاشم و آل اميه فرياد ميزنند كه يا علي چه نشسته اي كه پسر ابي قحافه خلافت مابعد رسول را تصاحب كرده است . هر دو هم قسم ميشوند كه با آل هاشم و آل اميه پشت سر علي باشند براي قيام .
اما علي هر دو را به سكوت فرا ميخواند و دعوت هر دو را رد ميكند .

هنوز ساعاتي از رحلت پيامبر نگذشته كه انحراف از سنت نبوي آغاز ميشود . اول اينكه ملاك حاكميت شايستگي و برتري است . آقايان اگر حتي روايت غدير را كه سند محكم مورد توافق ميان شيعه و سني است به كنار بنهند باز ملاك حكومت مابعد رسول الله مقبوليت عامه است مانند رسول (تئوري دو ساحت نبوي دكتر كديور) و شايستگي و برتري ميان مسلمين . اما اين حضرات هنوز آب كفن رسول الله خشك نشده به سنت جاهلي رجعت ميكنند و شيخوخيت بر انداخته شده توسط رسول را دوباره احيا ميسازند .
اين انحراف اول
اما انحراف دوم . اسلام آمد تا برتري قبايلي را بشكند . ان اكرمكم عند الله اتقيكم نداي نفي طبقه و طايفه گري در قران است . در اين ميانه و تنها ساعاتي چند پس از رحلت رسول الله باز صداي قبيله گري طنين انداز شده و اگر نبود هوشياري علي و تقواي اين صداي عدالت و انسانيت باز كار امت اسلام به زد و خورد قبايلي ميانجاميد . چنانكه ديد قبايلي تا ابد در ميان بني اميه ماند و تبديل به مصيبتي عظمي براي جهان اسلام شد .
اما فاطمه دخت گرامي رسول الله . اين زن كه محمد بر دستان او بوسه ميزند و فداها ابوها ميگفت صداي بلند اعتراض در اين ميانه بود .
فاطمه در گام اول كوثر است . كوثر رمزفزایندگی، دنباله‌داری، پویایی و ماندگاری است . این صفت در آیه‌ای از سوره كوثر، آمده‌است: جایی كه خداوند به‌پیامبرش نویدآینده‌داری می‌دهد: انا اعطیناك الكوثر.ما به‌تو سرچشمه وكوثر خیر و فزایندگی را داده‌ایم. ماجرا ازاین قرار بود كه از پیامبر پسری باقی نمانده بود و دشمنان پیامبركه زنان را به‌هیچ می‌شمردند، به‌رسول خدا طعنه می‌زدند كه بی‌دنباله است و این‌را نشانه‌ی‌ای از بی‌دوامی دعوت و راهش وانمود می‌كردند. درپاسخ این ادعای باطل، خدا در دفاع از پیامبرش، او را به‌نوید «فاطمه»، پشتگرمی ‌می‌دهد و می‌گوید:
«ای پیامبر ما بتو سرچشمه و كوثر خیر و فزایندگی را عطا كردیم پس برای پروردگارت نماز بگذار و قربانی كن آن كس كه تورا شماتت می‌كند خود بی‌دنباله‌است».
اما خطبه فاطمه پس از رحلت پدر بر سر ماجراي فدك بود .
فدك تنها دعواي ارث پدري نبود . تنها سخن اين نبود كه اين ملك از آن فاطمه است و توسط مدعيان غصب شده . بلكه فدك نداي غصب و تحريف انديشه محمد تنها ماههاي پس از رحلتش بود .
صحابه ديروز كه يكي صديق بود و يكي سيف الاسلام و ديگري داماد رسول الله و با جناق علي امروز سنت وانهاده بودند . شايد برادران اهل سنت از اين سخن من دلگير شوند . اما نميتوانم بر ظلمي كه بر خاندان علي و فاطمه اطهر شد چشم بپوشم .
فدك را به بهانه اينكه پيامبر براي ذريه خود ارث نمينهد از فاطمه گرفتند . دعواي فاطمه براي زمين و آب و خاك فدك نبود وفرياد بود بر تحريف سنت رسول الله . يعقوب براي يوسف ارث گذاشت و ابراهيم براي اسماعيل . به كدام دليل پدري هرچند پيامبر براي فرزند نتواند ارث بگذارد . در ضمن فدك هبه رسول بود به فاطمه . و ستاندن هبه خود گناهي نابخشودني است . چنانكه پس از ظلمهاي فراوان خلفاي اول و ثاني با چشم گريان در كنار بستر بيمار فاطمه تقاضاي بخشش از او داشتند . اما فاطمه تنها آنها را به خدا واگذار كرد .
انصار و مهاجر كاش روزي برسد كه پاسخ بدهند در برابر تقاضاي فاطمه براي ياري علي چرا در بر او بستند . فاطمه دست حسنين در دست بر در خانه همه شان رفت و از ايشان كمك خواست . اما آنان فراموش كردند وصيت رسول الله را كه بر حب اهل بيتش سفارش بسيار كرده بود . فاطمه را همان مردمي كه مدعي پيروي از سنت پدرش رسول الله بودند تنها گذاردند . هماناني كه علي را در جمل از پشت خنجر زدند . در صفين به سخن او كه در حال كندن چشم فتنه بود گوش ندادند و در نهروان بر روي او شمشير كشيدند .
به خدا كه مولايم حسين درست گفت كه الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي الستنهم . مردمان بندگان دنيايند و دين لقلقه زبان شان است .
فاطمه بيمار شد . روايات بر بيماري او متفاوت است . بگذريم كه قصد مرثيه ثرايي ندارم . قصدم فرياد فراموشي سنت رسول الله است . سنتي كه بايد احيا شود . سنت شايسته سالاري و آزادمنشي و عدالت طلبي و برابري خواهي ميان انسانها .
علي هنوز از مصيبت رسول الله و حبيب الله فارغ نشده . خنجر دوستان بر پشت دارد و هنوز چند روزي از كناره جويي و گوشه گيريش نگذشته كه دردناكترين مصيبت پس از رحلت رسول الله بر او روي ميآورد .
علي امانت رسول الله را بايد به او برگرداند . علي تنها ميشود . بي يار و ياور .

علي در ناحيه اي از بقيع زير ستارگان ، بالاي قبر همسر ماتمزده خسته دلش ايستاده با رسولخدا آهسته سخن ميگفت وبراي زهراي بتول با سوز جگر ناله ميكرد و كلماتي با آه درون از زبانش جاري بود :
(( سلام بر تو اي رسول خدا . از جانب خود و دخترت كه اكنون به سوي تو روي آورده در جوار تو آرميده و با شتاب به تو ملحق شده است ... اي رسول خدا مفارقت دختر گزيده ات صبرم را كاسته نيروي تحمل مرا ناتوان ساخته است ... تنها چيزي كه اين مصيبت را تخفيف ميدهد همان مصيبت بس دشوار و ماتم كمر شكن تو است ، با دست خود پيكر عزيزت را ميان لحد و روي خاك نهادم و روي سينه و گلوگاهم روح شريفت مفارقت كرد . انالله و انا اليه راجعون ؛ اكنون امانت باز پس داده وديعه باز گرفته شد ،‌آن سرائيرا برايم برگزيند كه تو در آن جاي داري ، به زودي دخترت به تو خبر ميدهد كه چگونه امت براي از ميان بردن حقش همدست شدند ،‌به خوبي از او بازپرس و خبر از حال گير با آنكه از عهدت چندان نگذشته و يادت از ميان نرفته است . سلام بر شما ،‌سلام وداع كننده ، نه سلام كسيكه دل بركنده يا از توقف خسته شده است ،‌ پس اگر بازگردم از ملامت و خستگي نيست و اگر اقامت گزينم ،‌نه از بدگماني به وعده خدا به صابران باشد ... ))
آري !‌علي اينگونه با حبيبه رسول خدا وداع ميكند .
فاطمه حتی در آخرین لحظات حیاتش چنین ميخواهد كه پیكرش نیز پرچم اعتراضی علیه برداشت‌های انحرافی و ارتجاعی از اسلام در تاریخ باشد. پس به‌هنگام وفات و آن‌گاه كه سفر خود به‌جاودانگی را نزدیك احساس ميكند به‌علی علیه‌السلام وصیت و سفارش ميكند كه او را شبانه و در اختفا و بدون حضور هیچ‌كس غیر از خانواده كوچك خودش به‌خاك بسپارد، و مزار او را نیز از همگان پنهان دارد، اینچنین بود كه محبوب‌ترین كس پیامبر كه به‌فاصله بسیار كوتاهی از او درگذشته بود، در غربتی جانگداز، در تاریكی و خلوت شب توسط شویش و كودكان خردسالش و زن برده آزاد‌شده‌ای كه فاطمه را عاشقانه دوست می‌داشت، در جائی ناشناس به‌خاك سپرده شد و مزارش نه تنها برای مردم آن زمان، بلكه برای همیشه ناشناخته ماند‌.
حبيبه رسول الله هنوز مزارش ناپيداست . هنوز مزار زهرا از ديده اغيار پنهان است . هنوز زهرا مظلوم است و حق مظلوم است و عدالت مظلوم است و آزادي خلائق مظلوم . پنهان بودن مزار مادرمان زهرا هزاران حرف دارد . كاش دلي باشد كه بفهمد
آيا دلي ميتواند صداي فرياد جگر خراش علي در ميان نخلستانهاي مدينه و چاههاي كوفه بشنود و سكوت كند ؟ آيا ميتوان در برابر اين تنهايي مولايمان علي ساكت بود ؟ آيا ميتوان ؟!

منابع : علي – عبدالفتاح عبدالمقصود – جلد اول – ترجمه آيت الله طالقاني
خطبه حضرت فاطمه زهرا – آيت الله العظمي منتظري
فرهنگ عربي به فارسي المنجد الطلاب
_______________________

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin