Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: هذيانات و مصرحات – بستگي دارد چگونه ببيني

Saturday, September 13, 2008

هذيانات و مصرحات – بستگي دارد چگونه ببيني

وقتي در اين جمعهاي روشنفكري باسواد و با فهم وارد ميشوي و از قماش من نفهم مرتجع بي شعور و عقب مانده هم باشي انگار دنيايت عوض ميشود . جماعتي پر از خود و با خود و غرق در خود و رها از درد خلائق . ككشان هم نميگزد كه كودكي دردمند از كنارشان رد بشود ، پيرزني ذكر بر لب گويان و لرزان در كناري نشسته باشد يا پيرمردي تسبيح به دست و دردمند از پا دردش گوشه نشين شده باشد . اصلا اگر ذكر بگويد قديمي است و مرتجع . اگر بگويد يا علي و يا ذكر ابوالفضل و مهدي كند بايد اين با سوادهاي همه چيز دان و فهيم !‌به حالش تاسف بخورند .

ككشان هم نميگزد كه لبي دوخته شده است فرخي وار . فقر تا جان و جهان ملتي را گرفته و دنياي ملتي بدتر از جهنمي شده كه اديان وعده كرده اند
كافي با ايشان وارد سخن شوي . سريع اول محكت ميزنند . مذهبي باشي سب ميكنندت كه اين خرافات را به دور بريز . شايد فكر ميكنند مذهب را كه كنار بگذارند دنيا گلستان ميشود ! چپ باشي ميگويند اين مزخرفات را بيرون بريز . اين دري وري ها را نگو و هزار فحش و بد و بيراه ديگر . هرچه باشي به گونه اي فحشت ميدهند . انگار ساخته شده اي براي فحش خوردن از دست اين متفكران انديشه ورز روشنفكر همه چيز فهم و تو هم نفهم .

خب قبول ! فقط ايشان ميفهمند و بس . اما چرا توهين ! توهين به اعتقادات مردم چه دردي از ايشان دوا ميكند ؟ اعتقادشان به مهدويت را مسخره ميكنند كه حماقت است و هزار فحش ديگر . به راحتي هرچه تمامتر به اعتقادات مردماني توهين ميكنند . نقد نه توهين ميكنند اين روشنفكران يا بهتر است بگويم روشنفكر نمايان . ادا دراوردن ، تيپي خاص ، برخوردي خاص و معاشرتي خاص و لحني خاص و هزار خاص ديگر ساده است . با مردم بودن و همراه شدن با خلائق و در كنار خلائق بودن بسي سخت است . نميدانم شايد دارم هذيان ميگويم . كاش دستم باز بود و صريح تر سخن ميگفتم . كاش ذيل استبدادي بنيان كن نبودم تا صريحتر مدعيان آزاديخواهي امروز را كه عقيده همرزمي را تحمل نميكنند صريح تر و گزنده به باد نقد ميگرفتم و از ايشان ميپرسيدم پس شما چه كرديد ؟ اما خب ! گزك به دست امنيت بانان ولايت مطلقه نبايد داد . حرف را درز ميگيرم و خفه ميشوم . شايد وقتي ديگر .

پرواز در قفس از استاد دكتر محمد ملكي ((ياسر))


به روشنفكر نمايان پر حرف و بي غم

عجب روزگاريست
در حاليكه ميليون ها پرنده ، تن داده به قفس
ميخورند و ميخوابند
((پرواز)) را از ياد برده اند
و ثمري جز ((فضله)) ندارند
در همان زمان و مكان
پرنده هاي اسير
درون قفس
در فضاي كوچك
پشت ميله ها
جائي كه امكان پرواز نيست
با بالهاي شكسته
عصيان ميكنند
پرواز ميكنند
تن به ديوار قفس ميكوبند
تسليم اسارت نميشوند
و از زخم و درد و مرگ نمي هراسند
تا بياموزند
در قفس هم ميتواند پرواز كرد

ياسر – 1374

هركسي با هر عقيده اي چه موافق باشيم با او و چه مخالف ، زماني كه در معرض خطر باشد بايد براي نجاتش آماده شد و مبارزه كرد و جهانيان را خبر كرد . گاهي اگر دقت كنيم در همين همسايگي ما جماعتي وطني زير تيغ خطر اند و امكان كشتاري ديگر هست . حواسمان باشد . بيشتر سخن نميتوانم بگويم
_________________________

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin