Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: باز چقدر زود دیرمیشود

Wednesday, October 8, 2008

باز چقدر زود دیرمیشود

یک دو سه هفت چهل . ای امان از دست این اعداد که چقدر زود به شمارش میروند و میگذرند .اعداد که میروند تنها خاطره را با خود میگذراند و اشک را و دلتنگی را . یادت به خیر مامان جان ! شاید این تنها واژه ای باشد که بتوان برایت به کار برد . برای دلتنگی هایی که در نبودت میکشیم و برای یادت و برای مهرت .


دلمان تنگ شده مادر . برای دعایت ، دیدنت ، دست بر سر کشیدنت و بوسیدنت و سلامهای آمد ورفتت . برای قوری آبی که همیشه پس از پر شدنش دعایم میکردی . برای گشتنت در خانه و برای قدمت و برای صدایت و برای غذایت و برای خودت .
از دست چشمهایم شاکیم که چرا نمیتوانم خون بگریم در نبودنت . دلم برایت تنگ شده . جای خالیت در خانه همیشه خالیست . کاش کلمات قدرت وصف و سخن داشت . کاش کلام اینقدر در برابر بزرگیت تو و دلتنگی ما عاجز نبود . کاش کاش کاش
چهل روز از رحلتش گذشت . باز چقدر زود دیرمیشود . باز چقدر زود میگذرد
مراسم چهلمین روز درگذشت مادر بزرگ عزیزم بانو زهرا صبور باقرزاده روز جمعه مورخ 19 مهرماه 1387 خورشیدی در مسجد امام زمان در خیابان آزادی نبش خیابان بهبودی از ساعت 16 الی 17:30 منعقد می باشد .
کاش خودش بیاید به این انتظار پایان دهد . کاش زودتر دست مرا هم بگیرد
___________________________
روز جهاني كودك مبارك . روز كودك بر همه كودكان جهان كه اين روزها در ميانه سياست بازي و جنايت پيشگي سرمايه داري و سياست بازان سرمايه سالار به خاك و خون كشيده ميشوند .
مبارك . كاش به جهاني برسيم بدون ظلم به حقوق كودكان
__________________________
_________________________
گلشيفته فراهاني به عنوان يك انسان حق دارد هر جور كه متمايل است در فيلمها بازي كند يا در مراسمي ظاهر شود . بايد از حق قانوني و انساني گلشيفته فراهاني و بطور عام خانواده استاد فراهاني دفاع كرد . ميدانيم كه دشمنان هنر و انديشه ايران به دنبال بهانه اند . بهزاد فراهاني از استوانه هاي تئاتر و بطور كل هنرهاي نمايشي ايران است . يادمان باشد
او هيچ قانوني را در ايران نقض نكرده . مدعيان جوان روشنفكري بهتر است تفكرات سنتي خود را كنار گذاشته و با اين جوان پيشروي ايراني كه اينچنين شجاعانه دگم حضور زنان ايراني در عرصه هاي بين المللي را شكسته حمايت كنند . اين جوان ايراني امروز بايد توسط مدعيان دموكراسي و حقوق بشر حمايت شود
ايام چهلم رفتن بي بازگشت مادر بزرگ عزيزم است . پس از آن از گلشيفته عزيز و حركتش و همچنين فيلم اخير بانوي مبارز سينماي ايران - منيژه حكمت - خواهم نوشت . به اميد خدا و لطف خداي برابري و آزادي
____________________________
استاد ارجمند آقاي حسن يوسفي اشكوري عزيز در پاسخ بخش كوتاهي از پست قبلي كه در نقد حضور انديشه ورزان و اساتيد ايراني براي فرصت مطالعاتي يا تدريس در خارج از ايران بود منت بر سر اين شاگرد كوچك خود نهاده و با بذل توجه به بنده پاسخي فرموده اند كه در ذيل ميآيد :
دوست عزیز، علی آقا کلایی
با سلام وآرزوی توفیق برای شما مطلب شما را خواندم. در مورد سفر خودم به خارج از کشور، هر چند مجال توضیح کافی نیست، اما به اجمال باید بگویم این سفر یک ساله ( و احتمالا دو ساله ) صرفا استفاده از امکانی بود که فراهم آمده بود و من مفید دیدم که از آن به منظور یافتن فرصت کافی برای انجام تحقیق و نگارش کتابم در مورد تاریخ اسلام و ایران استفاده کنم. و لذا قاطعانه بگویم که این سفر هیچ ارتباطی به وضعیت گذشته یا حال و یا آینده ایران و به ویژه انتخابات ندارد. در مورد این سخن شما که باید در داخل ایران بود و در کنار مردم و برای آزادی و رهایی ملت مبارزه و مقاومت کرد،با شما موافقم اما این بدان معنا نیست که برای هدف معین و تحقق پروژه ای مشخص هرگز به سفر نرفت. با توجه به اهمیتی که برای این سفرم و کارم قائل هستم ، محصول این کار نیز در خدمت آگاهی و بیداری مردم وطنم خواهد بود. بویژه نباید فراموش کرد که در یک مبارزه فرهنگی و سیاسی درازمدت ، تقسیم کار نیز یک ضرورت است و نمیتوان از همه توقع داشت یک کار را انجام بدهند و یا همه یک گونه عمل کنند. من خود را به عنوان یک فعال فکری و آنگاه سیاسی و اجتماعی تعریف کرده ام و به تقدم انقلاب فکری بر هر نوع انقلاب و یا تحول اجتماعی باور دارم. در این صورت بلوغ فکری و تعالی اندیشه و نوآوری در حوزه اندیشه دینی برای من در اولویت است. با توجه به این نکته ، استفاده از این امکانات از جهات مختلف برایم بسیار مفید و لازم بود و این را دقیقا به سود خود و مردم ارزیابی میکنم. در مورد دوست و برادر عزیزم آقای دکتر کدیور نیز همین گونه است. توضیح بیش از این را میگذارم برای دیدار حضوری در آینده فقط می افزایم من اگر اهل عافیت طلبی و فرار از مسئولیت و مبارزات اجتماعی و زیستن در خارج از کشور بودم، پیش از این در سال 79 به ایران نمی آمدم و در معرض خطر و زندان قرار نمی گرفتم.موفق باشید
بايد خدمت استاد گرانقدر عرض كنم كه بنده منظور نظر و سويه انديشه ورزي شما را مي دانم و شما را از اين اتهام و خدايي ناكرده عافيت طلبي مبرا ميدانم . نقد من به طور عام و به كل خروجهايي است كه از اين كشور انجام ميشود و استاد و دانشجو و روزنامه نگار و ... را نميشناسد . بنده تنها عرض كردم كه در وضعيت كنوني كه ايران به فرزندان انديشه ورز خود بسيار محتاج است شايد حضور اساتيدي مانند شما يا جناب استاد دكتر كديور يا ديگر بزرگواران براي هدايت نسل جواني مانند بنده كه هميشه مفتخر به كسب راهنمايي از شما اساتيد بوده اند در ايران ضروري تر باشد . اين هم تنها نظر اين حقير است . به هيچ هم قصد اسائه ادب و احيانا اينكه بگويم شما يا جناب دكتر كديور خدايي ناكرده عافيت طلب يا مانند اينها نبود . شما بارها و بارها زندان را در جمهوري اسلامي تجربه كرده ايد و استقامت خود را به اثبات رسانيده ايد و شما را و همچنين جناب دكتر كديور را از السابقون السابقون جنبش مبارزات مدني ايران ميشناسند و ميشناسيم .
باز هم اگر اسائه ادبي كردم به بزرگي خودتان و كم مقداري اين شاگرد كوچك ببخشاييد
التماس دعا
علي كلائي
1387/7/17

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin