Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: September 2008

Saturday, September 13, 2008

هذيانات و مصرحات – بستگي دارد چگونه ببيني

وقتي در اين جمعهاي روشنفكري باسواد و با فهم وارد ميشوي و از قماش من نفهم مرتجع بي شعور و عقب مانده هم باشي انگار دنيايت عوض ميشود . جماعتي پر از خود و با خود و غرق در خود و رها از درد خلائق . ككشان هم نميگزد كه كودكي دردمند از كنارشان رد بشود ، پيرزني ذكر بر لب گويان و لرزان در كناري نشسته باشد يا پيرمردي تسبيح به دست و دردمند از پا دردش گوشه نشين شده باشد . اصلا اگر ذكر بگويد قديمي است و مرتجع . اگر بگويد يا علي و يا ذكر ابوالفضل و مهدي كند بايد اين با سوادهاي همه چيز دان و فهيم !‌به حالش تاسف بخورند .

ككشان هم نميگزد كه لبي دوخته شده است فرخي وار . فقر تا جان و جهان ملتي را گرفته و دنياي ملتي بدتر از جهنمي شده كه اديان وعده كرده اند
كافي با ايشان وارد سخن شوي . سريع اول محكت ميزنند . مذهبي باشي سب ميكنندت كه اين خرافات را به دور بريز . شايد فكر ميكنند مذهب را كه كنار بگذارند دنيا گلستان ميشود ! چپ باشي ميگويند اين مزخرفات را بيرون بريز . اين دري وري ها را نگو و هزار فحش و بد و بيراه ديگر . هرچه باشي به گونه اي فحشت ميدهند . انگار ساخته شده اي براي فحش خوردن از دست اين متفكران انديشه ورز روشنفكر همه چيز فهم و تو هم نفهم .

خب قبول ! فقط ايشان ميفهمند و بس . اما چرا توهين ! توهين به اعتقادات مردم چه دردي از ايشان دوا ميكند ؟ اعتقادشان به مهدويت را مسخره ميكنند كه حماقت است و هزار فحش ديگر . به راحتي هرچه تمامتر به اعتقادات مردماني توهين ميكنند . نقد نه توهين ميكنند اين روشنفكران يا بهتر است بگويم روشنفكر نمايان . ادا دراوردن ، تيپي خاص ، برخوردي خاص و معاشرتي خاص و لحني خاص و هزار خاص ديگر ساده است . با مردم بودن و همراه شدن با خلائق و در كنار خلائق بودن بسي سخت است . نميدانم شايد دارم هذيان ميگويم . كاش دستم باز بود و صريح تر سخن ميگفتم . كاش ذيل استبدادي بنيان كن نبودم تا صريحتر مدعيان آزاديخواهي امروز را كه عقيده همرزمي را تحمل نميكنند صريح تر و گزنده به باد نقد ميگرفتم و از ايشان ميپرسيدم پس شما چه كرديد ؟ اما خب ! گزك به دست امنيت بانان ولايت مطلقه نبايد داد . حرف را درز ميگيرم و خفه ميشوم . شايد وقتي ديگر .

پرواز در قفس از استاد دكتر محمد ملكي ((ياسر))


به روشنفكر نمايان پر حرف و بي غم

عجب روزگاريست
در حاليكه ميليون ها پرنده ، تن داده به قفس
ميخورند و ميخوابند
((پرواز)) را از ياد برده اند
و ثمري جز ((فضله)) ندارند
در همان زمان و مكان
پرنده هاي اسير
درون قفس
در فضاي كوچك
پشت ميله ها
جائي كه امكان پرواز نيست
با بالهاي شكسته
عصيان ميكنند
پرواز ميكنند
تن به ديوار قفس ميكوبند
تسليم اسارت نميشوند
و از زخم و درد و مرگ نمي هراسند
تا بياموزند
در قفس هم ميتواند پرواز كرد

ياسر – 1374

هركسي با هر عقيده اي چه موافق باشيم با او و چه مخالف ، زماني كه در معرض خطر باشد بايد براي نجاتش آماده شد و مبارزه كرد و جهانيان را خبر كرد . گاهي اگر دقت كنيم در همين همسايگي ما جماعتي وطني زير تيغ خطر اند و امكان كشتاري ديگر هست . حواسمان باشد . بيشتر سخن نميتوانم بگويم
_________________________

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Saturday, September 6, 2008

شیر در بند هم شیر است - براي برادر دربند علي (امير) امير قلي

تبريك
تبريك
تبريك
امير امير قلي عزيز امروز 20 شهريور با وثيقه صد ميليون توماني از بند وزارت اطلاعات حكومت جمهوري اسلامي رهايي يافت . تبريك برادرم . صدايت را كه شنيدم آرام شدم . تبريك به تو و خانواده عزيزت

ديروز نيز خواهر گراميمان سولماز ايكدر گرامي با همين ميزان وثيقه يعني 100 ميليون تومان از بند رها گشت . درود بر اين يگانگان مقاوم . تبريك كه شاديت خواهرم گرامي ترين هديه است

خیابانهای شهر یادآور برادری است که این روزها در بند جور ، در چنگال زور داران تکیه بر بیت المال کرده استادان تزویر است . خیابانهای تهران ، از ولیعصر تا خیابان ویلا همه جا و همه وقت یاد تو را در خاطر زنده میکند .
در روزهای سال 84 شناختمش . بهار بود و بهار خنده زد و ارغوانها شکفت . در میان جوانان کوشای میادین نسیم اما نمیدانم چرا با او رفیق شدم . رفیق به تمام معنای کلمه . علي(امير) یک رفیق است . یک دوست و یک برادر
زیر پایم نشست او و تنی چند از دوستان که به مشارکت و به شاخه جوانان جنوب تهرانش بیایم . با اینکه در منطقه ولی عصر سکونت داشت و دارد اما همیشه اندیشه اش و غم اش جنوب شهری بود و به یاد زحمت کشان و دردمندان جنوب شهر و همه دردمندان در تمامی نقاط جهان .

سال 85 و انتخابات شوراها و تلاش بی حداش در ستاد سلام که سلامی دوباره از سویی جمعی جوان بود به مردمان این شهر . گرچه اصلاحاتچیان دیروز در حکومت نخواستند که ادامه یابد .
امروز امیر امیر قلی تنها به جرم شرکت در یک مراسم ، بر سر مزار جمعی که قربانی خشم مدعیان شدند در بند است .اوین امروز پذیرای مردی است که هیچ گاه از اندیشه مردمان دور نبود . انسانیت برایش حرمت داشت و هرجا بود به حرمت انسان بود و به حرمت برابری و آزادی همین انسان . علي(امیر) امیرقلی مردی از تبار برابری خواهان و آزادی طلبان ایرانی است که سالهاست که سالهاست به تیغ و بند زرداران زور مند تزویر گر گرفتار میآیند و به بند کشیده میشوند و افتخار زندان میشوند . كساني كه ميشناسندت ميدانند بيماريت را . كاش بيماري آزارت ندهد برادر . كاش قدري شرف در ميان اوين نشينان زور دار باشد .
اما این سالها بسیارند جوانانی که فخر زندان شدند . اوین دوباره به حضور این ستارگان پرفروغ انسان بودن فخر میفروشد . در روز و روزگاری که همه خلائق در چرخ باطل زندگی و روزمرگی گرفتارند قلیل اند چون امیرامیرقلی ، چون سولماز ایکدر
و چون دیگر خواهران و برادران در بند و اهل اندیشه و برابری خواه و آزادی طلب که این چرخ باطل را شکستند و با کمک خواستن از خدای همراه و همه جا و همه وقت و بودن و حضور در کنار خلائق به تنگ آمده از ظلم و فقر و تبعیض و بی عدالتی و زور هنوز به روزگار نشان دادند که انسان بودن و آزاد مردی و حریت نفس میکشد و جان دارد و جان میسازد . شیر در بند هم شیر است . مطمئن باشید .

برادرم امیر عزیز ! دلمان تنگ است از در قفس شدنت . باش محکم و پاینده که هستیم تا رهاییت و رهایی همه مظلومان . در ماه رمضان ، ماه شهادت امام رهایی و عدل و آزادی مولا علی اینگونه اعمال ضد اندیشه علوی و ضد آزادی از سوی مدعیان جای بسی تردید در مدعیاتشان دارد .
امیر جان ! از بند بدر آ . لیالی قدر امسال باش در ارشاد و کانون توحید . باش برادرم .باش
ميگيريد و ميبنديد و ميزنيد و ميكشيد اما
_________________________
بار ديگر سالگرد پدر طالقاني و اين بار بي تو امير .
يادت هست سال گذشته . انگار قرار نيست باهم در ارشاد جمع شويم . پارسال و محرم و تاسوعا و عاشورا من و امسال و سالگرد پدر طالقاني تو . كاش باشي امير جان

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Wednesday, September 3, 2008

نامه اي و سخني با سردار شمخاني

قبل التحرير :
دوست و برادرم امير اميرقلي (فعال دانشجويي آزادي خواه و برابري طلب)


ديروز جمعه مورخ 8 شهريور ماه توسط نيروهاي امنيتي شهر ري بازداشت شده و طبقه آخرين اطلاعات در حال حاضر در بند 209 زندان اوين در اختيار وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي قرار دارد . همچنين خانم سلماز ايكدر (از فعالين آزادي خواه و برابري طلب) نيز توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده و در بند 209 است . جمعا 38 نفر بر اساس اخرين اخبار در جريان بازداشت هاي خاوران دستگير شده و و طبق اطلاعات واصله بخشي از آنها به بند 209 اوين انتقال يافته اند . گفتني است تا اين لحظه بر اساس اخبار واصله آقاي زرافشان و بانو عبادي وكالت اين جمع از بازداشت شدگان را پذيرفته اند

بی خبری از بازداشت شدگان روز جمعه خاوران، سولماز ايگدر، خبرنگار کانون زنان ايرانی در زندان، کانون زنان ايرانی
تا آخرين لحظه هستي تا رهايي امير عزيز و همه رفقا و عزيزان

به نام يگانه خرد و اختيار
به نام خداوند عرفان ،‌برابري و آزادي

جناب سردار دريابان دكتر علي شمخاني
با سلام و عرض احترام
در هر سالي روزهايي است كه با آن روزها و شبها تاريخ زاده ميشود و تكامل ميابد و روي به سوي سر منزل مقصود كه رهايي همه ابنا بشر و آزادي آنهاست مينهد . در انديشه رهايي طلب شيعي و انديشه انتظار نيز اگر با ديدگاهي توحيدي و نه ارتجاعي به ماجرا بنگريم قطعا چنين عنصري را به عينه خواهيم ديد . يكي از اين ايام ياد آور و خاطرات دار روزهاي گرم تابستان و ماههاي مرداد و شهريور است . گرمايي كه در اين روزها جان و جهان انسان را ميآزارد نه از جنس گرماي خورشيد عالم تاب كه از جنسي ديگر است . اما چه شد كه دست به نگارش اين نامه خطاب به شما زده ام .
ميدانيد ! روزهاي ماه خرداد براي آناني كه قدري از تاريخ ايران زمين را ميدانند و تاريخ را نه از قول راويان رسمي و صاحب قدرت كه از نقل مظلومان ان خوانده اند عجيب است و پر خاطره و پر حماسه . ميدانيد آقاي سردار ! خرداد ماه حماسه هايي كه آفريده شدند تا ايراني ديگر داشته باشيم و از چنگال گرگان روزگار ملت ما خلاصي يابند .
كوتاه سخن ميگويم از مقدمه ميكاهم . ميدانم شما پر مشغله ايد و شنيدن سخن ديگران برايتان پر زحمت . كاش ان شاء‌الله شنيدن سخن حق برايتان گران نباشد .
آقاي دكتر ! در شب سوم خرداد ،‌شب حماسه بزرگ فتح خونين شهر ميهمان برنامه مثلث شيشه اي بوديد . اميد وارم يادتان نرفته باشد آقاي سردار دكتر !
از ان شب به بعد سخنانتان عجيب ذهن مرا به خود مشغول داشت . ان شب را تا صبح نخوابيدم و مرتب به گفته هاي شما فكر ميكردم . شايد بپرسيد كدام گفته در اين برنامه اينقدر ذهن مرا به خود مشغول كرد ؟ صبر كنيد سردار . عرض ميكنم .
شايد اين گونه تصور كنيد كه سخنتان در عدم خيانت دكتر بني صدر در جنگ تحميلي منظور نظر اين جانب است . البته اين سخن شجاعانه شما قابل نقدير است و البته گله گذاري كه چرا اين قدر دير به اين واقعيت اعتراف كرديد ؟ سوال تاريخ از شما و آقاي رحيم صفوي اين است كه چرا اينقدر دير به اين واقعيت كه بني صدر در جنگ خيانت نكرد اعتراف كرديد ؟ كاش زودتر و سريعتر اين سخن را ميگفتيد . تاريخ بايد شفاف و رسا نوشته شود و اين گونه اعترافات و سخنان به اين شفافيت ياري ميرساند . خدا عاقبت همه ما را ختم به خير فرمايد .
اما سخن من در باب بخش ديگري است از گپ و گفتتان با رضا رشيد پور مثلث شيشه اي در شبي مثلثي .
شما به حق در چنين شبي از مقاومت 34 روزه مردم مجاهد خونين شهر ياد كرديد . 34 روز اين مردم در برابر ارتش تا دندان مسلح بعثي ايستادگي كردند و جنگ تن به تن و تن با تانك و نفربر و زرهپوش اين مردم نشان شجاعت را براي هميشه تاريخ بر گردن خونين شهر انداخت . درود بر شما كه چنين ذكري كرديد از اين خلق شجاع كه براي خاك مقدس ايرانشان اينچنين ايستادند .
شما خود عرب اهوازي و ايراني هستيد . همينجا درود ميفرستم بر تمامي قوميتهاي مختلف ايراني كه براي رهايي ايران زمين از چنگال استبداد و استعمار و استحمار مجاهده كرده اند و مبارزه ميكنند و مردانه بر سر ايران گراييشان ميايستند .
اما راستي آقاي سردار ! شما در اين مصاحبه يادي از دو اخوي شهيدتان كرديد و گفتيد كه غم بزرگتان اين است كه پس از رحلت مادر فقيدتان كسي نيست كه بر مزار دو اخوي شهيدتان برود .
آقاي شمخاني ! همين سخنتان جانم را آتش زد . ناگهان در برابر چشمانم قطعه 33 و 41 بهشت زهرا و گورستان خاوران نمايان شدند .
آقاي سردار ! اگر مادرتان نيست كه بر سر مزار دو برادر شهيدتان برود ،‌اما حداقل مزارشان در جايي است كه رفتن بر سر مزارشان به عنوان جرم توسط جمهوري ولايي حاكم (به تعبير دكتر كديور) محسوب نميگردد .
قطعه 33 مزار مردان و زناني است كه براي رهايي ملت ايران از چنگال رژيم جلاد ستمشاهي مجاهده كردند . مزار بنيانگذاران شهيد مجاهد و فدايي است كه خون پاكشان روشن كننده راه جهاد براي نسل 57 و هميشه تاريخ بود . مزار مجاهديني چون حنيف نژاد و محسن و بديع زادگان و مشكين فام و عسگري زاده كه اتفاقا 4 خرداد سالگرد شهادتشان است . 4 خردادي كه اگر كسي بر سر مزارشان در قطعه 33 بهشت زهرا پيدايش بشود آنجا ميرود كه عرب ني انداخت و متهم ميشود به همراهي با اين گروه و آن مجموعه و جاده صاف كني اين و آن . ظاهرا از ديدگاه آقايان نميتوان همه علاقمند به اين همه شور و شعور بود و هم بي وابستگي به هر مجموعه اي كه آقايان دوست دارند توهمش را بزنند . دستگاه تهمت زني وزارت اطلاعات جمهوري ولايي هيچ قاعده اي ندارد آقاي سردار !
قطعه 33 همچنين مجاهديني چون باكري و ميهن دوست و جوان خوشدل و ذوالنوار و ... در اين خاك عزيز آرميده اند .
33 مزار فدائيان هميشه جاويد خلق ايران نيز هست . مزار اخوان احمد زاده و گلسرخي و دانشيان و جزني و بسياري ديگر .
اما 41 . مظلومترين قطعه بهشت زهرا . حداقل برخي از قبرها در قطعه 33 هست كه سنگ داشته باشد و بتوان بر سر مزار شهيدش فاتحه اي خواند . 41 مزار كشتگان درگيري هاي 57 تا 60 ميان جمعي از مدعيان است با ديگراني كه نقد ميكردند و مينوشتند و سخن ميگفتند و تنها جرمشان قلمشان بود و زبانشان و انديشه شان . انصافا اگر جز اين بود بگوييد . سلمنا . حرفم را پس ميگيرم .
بارها و بارها مادر پيري را بر سر مزاري در كنار قبر نابود شده سعيد سلطانپور شاعر مغضوب جمهوري ولايي ديده ام .
آقاي سردار !‌اين مادر و دهها و صدها و مادر ديگر از مادران خفتگان 33 و 41 و خاوران ميخواهند بر سر مزار عزيزانشان بروند و فاتحه اي بخوانند . ميخواهند بر سر مزار پسر و دخترشان بنشينند و گريه سر كنند و ياد عزيزشان را آزادانه و بدون ترس و لرز گرامي بدارند .


اقاي دكتر ‌! باز خوشا به حال مادر فقيد شما كه در زمان حيات مجوز حضور بر سر مزار فرزندانش را داشت و ميتوانست آزادانه بر سر مزارشان بيايد . به خدا خيلي دردناك است وقتي مادري را ميبيني كه دزدانه بايد بيايد تا بتواند دقايقي بر سر مزار فرزندانش بنشيند و با او صحبت كند . ظلم است مادري را از گذاشتن سنگ قبر براي فرزندش محروم كردن . جنايت است مادري را از دانستن اينكه دقيقا كدان قبر از ان فرزند اوست محروم كني . خاوران گورستان جمعي است آقاي سردار . نميدانم ميدانستيد يا نه . اما در خاوران گودالي كندند و ان را از پيكر فرزندان ايران زمين پر ساختند و لطف خدا و باران پائيزي سال 67 بود كه جنايتكاران را رسوا ساخت .
آقاي دكتر ‌! قلب تير ميكشد از اين همه ظلم و بيداد . وقتي مادر پيري را ميبيني كه چادر بر سر و عصا زنان بر سر مزار دختر خود مينشيند . حق ندارد سنگ بر مزار دخترش بگذارد و حق ندارد براي دخترش سالگرد بگيرد . حق ندارد فاميل را و بازماندگان را بر سر مزار دختر بياورد و در خاوران اصلا حق ندارد بداند فرزند به قتل رسيده اش اصلا كجا دفن است .
اينكه كسي نيست كه بر سر مزار دو برادر شهيد شما برود امري است قابل و فهم و دردناك . قطرات اشك شما در برنامه مثلث شيشه اي گواه بر اين دل شكستن بود . اما آقاي دكتر !
مولايمان امام صادق ميفرمايد آنچه براي خود نميپسندي براي ديگران هم مپسند . مولايمان علي نيز ميفرمايد مردمان بر دو گروه اند . قسمي برادر ديني تو اند و قسمي برادر تو در خلقت اند . كاش شمايي كه از نرفتن كسي بر سر مزار اخوانتان دلتان ميشكند ، دلتان براي مادران و پدران و خواهراني نيز ميشكست كه كه در تهران در 33 و 41 و خاورانش و در شهرستانها هم قطعا به همين صورت حتي حق رفتن بر سر مزار و حق گذاشتن سنگ و حق ياد كردن عزيزشان را ندارند و تنها دلخوشيشان گريه در تنهايي و در پستو و بدور از چشم سربازان گمنام جمهوري ولايي است .
آقاي شمخاني !‌ اين سخنان درددلي بود از جانب اين حقير با شمايي كه اشك چشمتان اين حس را به من داد كه ممكن است اين درد را بفهميد . فهميدن اين درد دلي علوي ميخواهد كه حتي بر سر مزار كشتگان جمل نيز گريه ساز ميكند .
خفتگان 33 و 41 و 49 و خاوران و ... يا مسلمانند كه برادر و خواهر ديني شما هستند و اكرامشان واجب است و يا غير مسلمان كه برادران شما در خلقت اند كه باز بايد اكرام شوند . به هر حال انسانهايي بودند كه از ميانه روزمرگي ضد انساني كه اين روزها نسل من بدان گرفتار آمده رها شدند و به ديگران نيز انديشه كردند . در اوج جواني از لذات دنيا بريدن و بر سر آرمان (چه موافق باشيم و چه مخالف) ايستادن دلي دريايي ميخواهد . آقاي دريابان ! شما مرد درياييد . ميفهميد چه ميگويم .
آقاي سردار !‌ اصلا بياييد فرضي كنيم . فرض كنيم كه اينان خارجي مسلك بوده اند و از دين خدا خارج شده اند و حكم خدا را زير پا نهاده اند و همه آن اتهاماتي هم كه به ايشان ميزدند درست و حقيقت بود . خب !‌ در تاريخ مگر در زمان حكومت مولا علي خوارج را نداشتيم ؟ آيا مولاي عدالت طلبان و آزادي خواهان علي ابن ابي طالب با مخالفان خود اينچنين كرد ؟ آيا آنها را در قبرهاي دست جمعي دفن كرد ؟ آيا حضور بر سر مزارشان را هم با مشكل مواجه كرد ؟ علي كسي است كه خارجي مسلكي فحشش ميدهد و او از گناهش در ميگذرد . مدعيان حكومت علوي چرا اينقدر با انديشه و مشي و مرام مولاي توحيد و عدالت بيگانه اند ؟
روز 15 خرداد امسال نيز براي چندمين بار فيلم زندگي و شهادت زنده ياد مرد بزرگ مجاهد و آزادي خواه و موحد شهيد سيد علي اندرزگو از سيماي جمهوري ولايي نشان داده شد . كاش مردي پيدا ميشد و از مجاهدت هاي همه شهيدان هميشه حي و حاضر قبل از پيروز انقلاب فيلمي بي طرفانه و منصفانه فيلمي تهيه ميكرد . كاش در اين روزهاي خرداد اينقدر به انسانيت و عشق و شهيد و شهادت ظلم نميشد . و لعن الله علي قوم الظالمين .
آقاي سردار . اطمينان ميدهم كه بنا به سنت الهي هركه جنايتي كند ، تاريخ او را به رسوا ترين شكل افشا خواهد كرد . سرنوشت آن عفلقي تكريتي براي همه مان بايد عبرت باشد . خداوند قدرت درس گيري از تاريخ را به ما عنايت فرمايد .
آقاي سردار !‌ ماه مبارك رمضان است و ماه توشه گيري و پروا داري . در اين ماه نبايد و نميتوان دروغ گفت و ريا كرد و مصلحت انديشي كرد و زبان به حقيقت گشاده نكرد . كاش در اين ماه مبارك همه دوستان شما – چه اصلاح طلب و چه اصولگرا – از پوسته خويش قدري بيرون بيايند و به ديگراني كه همچون ايشان نميانديشند همه نظري بيافكنند . انسان بودن وظيفه ماست . كاش ماه مبارك ما را از بل هم اذل بودن در آورد .
والسلام علي من اتبع الهدي
___________________________

مرقومه بالا را سه ماه پيش نوشتم تا منتشرش كنم . سه ماه است تامل كرده ام . اما عاقبت بين خود خدايم ، خدايم را برگزيدم . نامه رابا شرايط امروز و شهريور ماه و ماه مبارك رمضان ويرايش كردم و اينك در خدمت شماست . باشد كه در اين ماه مبارك كه ماه توشه گيري و انسان شدن و پرواي الهي را داشتن است انجام وظيفه اي كرده باشم به همه مظلوماني كه بي رحمانه از ساده ترين حق خود محروم اند . مراسم امسال خاوران و سالگرد شاملوي فقيد نشان داد كه حتي خواندن فاتحه اي بر سر مزار از ديدگاه امنيت بانان جرم محسوب ميشود . همه هم به نام شهيد رمضان مولايمان علي . هرچه كردم نتوانستم كوتاه بيايم و سخني نگويم . ماه رمضان ماه خداي برابري و عرفان و ازادي است و ماه شهادت علي . بايد قدري سخن به حق گشود
____________________________
هنوز متالمم از رحلت مادر بزرگ گرانقدرم . هنوز صداي قرآن در ماه قران و در سوك آن گرامي بانو در منزلمان برقرار است و هنوز هر از چندي صداي تركيدن بغضي در خانه مان شنيده ميشود . ممنون از همه عزيزان و همراهان . از پري سا ي عزيز، محمد صادق ، فاطمه ، گرامي خواهرم عطيه كه شرمنده ام كرد ، پيمان دانشفر عزيز ، نازنين ، استاد جوشقاني گرامي ،‌ برادرم حسام خان ويسه گل ، ياشار عزيز ، نوشين خانم عزيز و فاطمه احمدي گرامي و معزز كه با گذاشتن كامنت پاي پست قبل مرا شرمنده خودشان كردند
همچنين ممنونم از لطف بي پايان مهدي عزيز ،‌طاهاي گرامي و عزيز ، سيد گل ، ويدا خانم خسروي عزيز و ابوذر گرامي كه در ياهو360 بنده را مورد لطف خود قرار دادند
همچنين سپاسگذارم از خواهر عزيز مريم گرامي كه سالهاست سايه لطف خواهرانه و كريمانه اش بر سرم گسترده است ، محمد آقاي گل گلاب كه او هم برادري را برايم تمام كرده است ، پوياي عزيز ، ميثم گل و محسن گرانقدر و امير مهرزاد عزيز و بزرگوار و با محبت كه مرا اينقدر خجالت دادند و در مراسم سوم ان بانوي فقيد بر سرم منت نهاده و تشريف فرما شدند .
ممنونم از تمامي دوستاني كه با اس ام اس ، ايميل و هر وسيله ديگري بنده را مورد تفقد قرار دادند . ان شاء الله كه هيچ گاه غم نبينيد
مرگ حق است . ما خوابيم و مردگان بيدار كه الناس نيام . فاذا ماتوا انتبهوا .
___________________________
ياد پدر طالقاني ،‌ روح راستين انقلاب گرامي باد
سه شنبه 19 شهريور ماه يادآور پدر مردم ايران زنده ياد طالقاني فقيد است . مناره اي در كوير .مردي كه هنوز كه هنوز است مدعيان ضد آزادي و از نام و ياد او هراس دارند .به همين مناسبت
بزرگداشت بیست و نهمین سالگرد درگذشت زنده یاد آیت الله سید محمود طالقانی
زمان سه شنبه نوزدهم شهریور ماه هشتاد و هفت - ساعت چهار و سی دقیقه بعدازظهر
مکان : حسینیه ارشاد
يادش گرامي و راهش پر رهرو باد
_____________________________
يا علي يا عظيم . يا غفور يا رحيم . انت رب العظيم
خدايا ! به حق اين ماه عزيز . اللهم اكس كل فاسد من امور المسلمين

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin