Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com نواي ني: March 2008

Sunday, March 30, 2008

خدایا ! حول حالنا الی احسن الحال

نوروز و سالی دیگر آمد . روزها و شبها عدم دسترسی به اینترنت و کامپیوتر که به لطف دوستان محترم !!! صورت گرفت موجب شد که برخی عزیزان اینگونه بیاندیشند که بنده هر گونه فعالیت و نوشتن را ترک کرده ام و به قول بعضی سر به راه شده ام و مانند بره ای رام .شرمنده ام . هستم تا زمانی که زنده ام و خواهم نوشت تا زمانی که نفس میکشم و فکر میکنم و میتوانم از سلولهای خاکستری مغزم که عطیه خداوندی است استفاده کنم اما بعدسال 1387 هم آغاز شد .
سال گذشته سال غریبی بود . شهیدی و بورقانی و توسلی و طباطبایی و امین پور و بسیاری از اندیشه ورزان و هنرمندان ایرانی فارغ از ایدئولوژی و مشی به دیار باقی شتافتند . رفتند تا ثابت شود که هیچ کس ماندنی نیست و این دیار فانی تمام میشود و ما میمانیم و اندیشه هامان و اعمالمان . کاش جوری باشیم و به گونه ای زندگی کنیم که از مرگمان کسی شاد نشود . انسان باشیم . انسانیت را از درون خود بیاغازیم . انسانهای دیگر از دست و زبانمان آسوده باشند . از خود نام نیک و اندیشه نیک بر جای بگذاریم . این بهار و این رفتنها تذکری است برای آنانی که حکومت و زندگی و ریاست این جهانی را ابدی میدانند . عزیزان ! این صندلی و این منصب و این مال به کسی وفا نکرده . فاعتبروا یا اولی الابصار
سال بدی بود برای دانشجویان . به اعتبار دانشجو بودنم میتوانم و خود را محق میدانم که در مورد جنبش دانشجویی سخنانی چند بگویم . تیر ماه 16 دانشجو تنها به جرم اعتراض به وضع موجود یک ماهی را به زندان رفتند و با وثیقه های گوناگون آزاد شدند و هنوز هم شمشیر دامکلس وثیقه بالای سرشان است . آذر ماه بیش از 40 دانشجو به همین وضع گرفتار آمدند و حبس و زندان و وثیقه های سنگین پاداش حساسیتشان نسبت به وضع موجود جامعه و حبس نشدن در دایره تنگ روزمرگی بود
سه یار پلی تکنیکی هم که هنوز در بند اند خدا میداند آقایان کی دست از سر این بچه ها برمیدارند . سالی سخت بود برای جنبش دانشجویی و جامعه دانشجویی ایران . سالی که مذهبی و غیرمذهبی ، تحکیمی و چپ و لیبرال در این سال ضربه سختی خوردند با برخورد و مشت آهنین حاکمیت مواجه شدند . مشت آهنینی که باید به سوی دشمنان ایران زمین پرتاب میشد به سوی دانشجویان و فرزندان ایران زمین پرتاب شد . چرایش را خدا میداند و خلق خدا
سال سختی در عرصه فرهنگ بود . در پایان سال 9 نشریه هنری تعطیل شد تا نوید رایحه خوش خدمت و مدعیان دین در دولت را کارنامه ای بسیار بد باشد .
در عرصه اقتصادی هم تورم وحشتناک و بودجه غیرکارشناسی و عجیب و غریب ره آورد حاکمان ایران برای محکومان (مردمان مورد حاکمیت ) بود .
اما باید امیدوار بود . همچنان امید داشت و بود و ایستاد . سخن گفت و فرهنگ را نقطه عزیمت قرار داد و با کار فرهنگی و اجتماعی و علمی و کارتوضیح برای اقشار مختلف اجتماعی و همچنین تلاشی اصلاحی برای اصلاح حاکمیت برای نیل به حاکمیت جمهور بر سرنوشت خویش که اتفاقا از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی هم هست به سوی آینده حرکت کرد .
هنوز مشعل راهمان عرفان ، برابری و آزادی است که شریعتی شهید فریادش را زد و شجره طیبه ای که امثال طالقانی و نخشب و شریعتی و حنیف آنرا نمایندگی میکنند و آبیاریش کردند (هرکدام از دیدگاه خود) راه را به سوی ندای حقه انسانی باز کرد . اما اما نقشه راهمان را باید دوباره بازبینی کنیم . سالهایی است که در حال حرکت اصلاحی هستیم و با متدهای مختلف تلاش میکنیم تا سد صلب را بشکنیم و نفسی تازه را در رگهای ایران بدمیم . از دوم خرداد 76 تا کنون تلاشمان این بوده و همچنان هم بر سنت اصلاح پایبندیم . اما به نظرم باید قدری در میان گروههای اجتماعی حضور بیشتری داشته باشیم تا درد دردمندان گروههای مختلف اجتماعی را بشنویم و با ایشان همراه شویم . باید به میان مردم ایران رفت .
مصدق فقید میگفت هرجا مردم هستند مجلس همانجاست . باید جایی رفت که مردم همانجایند .
باز هم سال نو را تبریک میگویم
دعا میکنیم
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Thursday, March 13, 2008

ائتلاف در ایران . رای به اصلاحات . رای به آینده ای روشن برای ایران

ميدانيم كه رد صلاحيتها بسيار وسيع بوده است .
ميدانيم كه بسياري از فرزندان ايران و اسلام حق حضور در اين انتخابات را نداشتند .
ميدانيم كه جماعتي با سليقه شخصي خود و بدون دليل مرتكب منكري بزرگ به نام تهمت و افترا به مسلمانان ايراني شدند و ايشان را رد صلاحيت كردند . آنهم به اتهامات واهي و دروغين .
ميدانيم كه بسياري از مردمان ايران زمين از وضعيت فعلي نا اميدند و همه را به يك چوب ميرانند .
ميدانيم كه اين دوره ناظر و مجري و رقيب اصلاح طلبان همه يكي هستند و همراه .
اما
ميدانيم كه ايران در وضعيت بين المللي بسيار خطرناكي قرار دارد .
ميدانيم كه مجلس هفتم محافظه كار دنباله رو و پيرو دولت است و مطيع اوامر رئيس آن.
ميدانيم كه در صورت عدم شركت مردم باز بايد مجلسي مانند مجلس هفتم را تحمل كنيم كه منافع ملي ايران را بر باد ميدهد . بودجه اي فاجعه بار را تصويب ميكند . نسبت به از دست رفتن خزر عزيز و تحريف نام خليج هميشه فارس و به تاراج رفتن جزاير سه گانه بي تفاوت است .
ميدانيم تورم وحشتناكي حاكم است و رشد نقدينگي كه توسط دولت نهم اعمال شده و مجلس هفتم هم مطيعانه آن را پذيرفته علت العلل اين مسئله است .
ميدانيم كه در طي اين دو سال بسياري از دانشجويان و اساتيد دانشگاه به زندان رفته اند و هيچ ملجا و پناهي ندارند . زماني مجلس ششم مكان فرياد خانواده ها بود اما امروز ...
ميدانيم اوضاع مطبوعات در فضاي حضور اصلاحات با امروز قابل مقايسه نيست .
ميدانيم كه در صورت شركت مردم و اختلاف آراي بالا هيچ بني بشري نميتواند بلايي بر سر آراء مردم بياورد .
و ميدانيم كه در قياسي منصفانه همكاري دولت نهم و مجلس هفتم با روزگار مجلس ششم و رياست جمهوري خاتمي چه كسي كارنامه مقبول تر و منطقي تري دارد .
مسئوليت ميپذيريم و منفعل نميشويم . تحريم را منفعلانه پيشه نميكنيم و با حضور و مبارزه سياسي از طريق مدني و حضور در عرصه قدرت و جامعه به دنبال جامعه مدني و رشد دموكراسي و فهم دموكراتيك در ايران هستيم .
علي رغم تمامي فحشهاي عافيت طلبان تحريمي كه در واقع سرباز بي جيره مواجب اقتدارگرايانند پاي انتخابات ايستاده ايم . ميدانيم تنها بر سر 70 كرسي مبارزه ميكنيم . اما اقليت قوي كه صداي اكثريت ملت است بهتر از مجلس يكدست ميباشد . ماجراي دو زهرا يادمان نرود . مجلس ششم صداي حقوق محذوفين يا حداقل بخشي از ان بود .
به تمامي دلايل انساني با اصلاح طلبان و ائتلاف اصلاح طلبان و ياران خاتمي هستيم .
باز بايد سرنوشت از سر نوشت
همراه شو عزيز
بر ما نمانده ره
كين درد مشترك
هرگز جدا جدا
درمان نميشود
ائتلاف در ایران . رای به اصلاحات . رای به آینده ای روشن برای ایران
ليست ائتلاف اصلاح‌طلبان در شهر تهران
1- مجید انصاری
2- اسحاق جهانگیری
3- محمد صدر
4- اسدالله کیان ارثی
5- نجفقلی حبیبی
6- محمد اشرفی اصفهانی
7- محمود دعایی
8- علیرضا محجوب
9- سهیلا جلودارزاده
10- علیرضا رحیمی
11- جواد اطاعت
12- ابوالفضل شکوری
13- وحيد محمودي
14- الیاس حضرتی
15- سید کامل تقوی نژاد
16- محمد قمی
17- نرگس کریمی
18- الهه راستگو
19- حبیب عجایبی
20- خانم مینایی پور
21- حسن خلیل آبادی
22- دكتر عباسعلي زالي
23- قره يازي
24- افشين حبيب زاده
25- دكتر میررحیم نوربخش
26- خانم طیبه گلپايگاني
27- خانم دكتر خوش خلق
28- آقاي محمد جمشيدي گوهري
29- دكتر سعید معيد فر
30- سيد افضل موسوي


کاندیداهای مورد حمایت ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در سراسر کشور
آذربایجان شرقی
بناب: رسولی صدیقی
سراب: مجید نصیرپور سردهانی
هشترود: محبوب حضرتی
میانه: سیدحسین هاشمی
مرند: سیروس سازدار
تبریز: دكتر مسعود پزشكیان




آذربایجان غربی
میاندوآب: دكتر محسن رائی ، ظفر محمدی
خوی: سیدابوالحسن موسوی

اردبیل
اردبیل: ولی آذروش، مالك رضایی
كرمی: نصیری
پارس‌آباد و بیله‌سوار: عباس‌ جهانگیرزاده

اصفهان
اردستان: دكتر احمد رمضانی
خمینی‌شهر: آقای اللهیاری
نائین: سید طباطبائی
نجف‌آباد: مجتبی طاهری
لنجان: آقای بزرگی
اصفهان: علی كردآبادی، مجتبی هاشمی
فریدن: شجاعی
کاشان : مجتبی شریعتی نیا سر


ایلام
شیروان چرداول ایوان مهران: دكتر داریوش قنبری

بوشهر
بوشهر و دیلم و كناره: حسن قائدزاده
دشتستان: جهانشیر كدخداپور
دشتی: سیدمحمدمهدی پورفاطمی
دیر و كنگان: علی كرمی

تهران

چهارمحال و بختیاری
شهركرد: نصرالله ترابی
لردكان: آقای علیپور

خراسان شمالی
بجنورد: شهریاری، مرتضی صادقی

خراسان رضوی
نیشابور: غلامحسین مظفری، خانم مطهره سخاوتی
قوچان: هادی شوشتری
كاشمر: محمدعلی خباز
مشهد: آقای آفریده، آقای امینی، آقای موهبتی
درگز: محمد دلاور
فریمان: آقای مهندس شریفی

خراسان جنوبی

خوزستان
رامهرمز: آقای بهمنی
ماهشهر: جلال درویش
شادكان: دكتر عیسی مقدمی‌زاده
آبادان: عبدالله كعبی بهبهان : عبدالمهدی فقهی زاده

زنجان
زنجان و طارم: آقای دكتر سعداله نصیری، جمشید انصاری

سمنان
سمنان: كواكبیان
گرمسار: اقایان غندالی و شیخ طاهری

سیستان و بلوچستان
زاهدان: پیمان فروزش


فارس
آباده: علیرضا فرود
لامرد و مهر: سیدحبیب حسینی المدنی ، لامرد
فسا: یحیی تهمتن
فیروزآباد: ابوذر كرمپور حقیقی

قم


قزوین
قزوین - آبیك: قدرت‌الله علیخانی،ایوب رحیمی
تاكستان: امیر طاهرخانی

كردستان
مریوان : اقبال محمدی

كرمان
كرمان وراور: محمدعلی كریمی، دكتر محمود جواد فدایی
رفسنجان: شیخ حسین هاشمیان
شهر بابك: جعفر رضازاده
بافت: محمدتقی بختیاری
سیرجان: حسین دعاگویی
بم: دكتر اصغر مكارم
جیرفت: آقای اسلام‌پناه
كهنوج: مختار وزیری
زرند: دكتر حسین امیری خانمكانی

كرمانشاه
كرمانشاه: هدایت‌الله فرهادی، دكتر جهانبخش امینی، جهانگیر كرمی
اسلام‌آباد: شهریار منصوری
كنگاور: حجت‌الله رستگار

كهگیلویه و بویراحمد
گچساران: غلامرضا تاگردون
بهمئی: لطیف رستاد

گلستان
گرگان: 1- عبدالله میراكبری 2- سد سبحان حسینی، محمود ربیعی
علی‌آباد كتول: عین‌الله علاء
رامیان و آزادشر: غلامعلی كوهساری

گیلان

لرستان
خرم‌آباد: محمد بهاروند، نورمحمد فردی بیراموند
درود و ازنا: آقای غلامرضا عبدالوند
بروجرد: محمد حسن ستاری
كوهدشت: آقای علی‌محمد سوری لكی

مازندران
ساری: علی اسدی، علی‌اصغر یوسف‌زاده
نوشهر - چالوس: آقای دكتر محسنی
قائم‌شهر: آقای بزرگ‌نیا، آقای ولی‌الله رعیت
بابل: محسن نریمان

مركزی
خمین: آقای مقیمی

هرمزگان
میناب: دكتر علی‌ معلمی‌پور
بندرلنگه: آقای عبداله حسینی
بندرعباس - قشم و حاجی‌آباد: سیدمصطفی ذوالقدر، علائدین عزیزی، علی دیرباز

همدان
ملایر: عباس آریازند
اسدآباد: آقای خزایی
نهاوند: دكتر مهدی سنایی
بهار و كبودرآهنگ: علی یعقوبی
همدان: محمود نیلی، غلامحسین مجذوبی

یزد
اردكان: محمدرضا تابش
یزد: علی‌اكبر اولیاء

شهرستان‌های تهران
دماوند: محسن صفری
ساوجبلاغ: سیدعلی حسینی

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Sunday, March 9, 2008

همراه شو عزيز

همراه شو عزيز . فرياد امروز جوانان اصلاح طلبي كه بار ديگر با سيد مظلومشان همراه شده اند . ياران دبستاني بار ديگر صحنه كارزاري را معترضانه و مظلومانه آمده اند تا بگويند كه عقلانيت و عمل بر اساس منافع ملي و آزادي و برابري همه انسانها هنوز زنده است . فرياد كنند ايران را براي همه ايرانيان ميخواهند . براي همه ايرانيان
تصاوير زير خاتمي است در ميان هنرمندان در ستاد هنرمندان ايران در ميدان هفت تير . در كنار اهل هنر و رسانه و خبر . و يادي از از مرد كبير عرصه مطبوعات ايران زنده ياد احمد بورقاني فقيد








__________________________
باری دیگر فرصتی است برای با هم بودنمان، فرصتی" برای فردا "، برای ساختن فردا. فرصتی دیگر تا ثابت کنیم ایران هنوز برای همه ایرانیان است .
فرصتی تا ثابت کنیم حضورمان بارورتر و سبزتر است از تیغ تیز همه تحدیدها و رد صلاحیت ها .ما ایستاده ایم با همه چراها و باید ها و نباید ها .
جوانان ائتلاف اصلاح طلبان برگزار می کنند :
جلسه پرسش و پاسخ وبلاگ نویسان منتقد و اصلاح طلب با آقایان "سید محمد صدر " و "نجفقلی حبیبی " (کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی ) و آقای تاجزاده رئیس ستاد انتخابات جبهه مشارکت به همراه آقای ابطحی وبلاگ نویس و مسول دفتر آقای خاتمی.
زمان : دوشنبه ۱۹/۱۲/۱۳۸۶ ساعت ۷-۵
مکان :خیابان ولیعصر ـ بعد از تقاطع مطهری ـ خیابان اتحادیه ـ پلاک ۱۶ ـ ستاد انتخاباتی برای فردا
پی نوشت 1: از همه دوستان می خواهیم که با انعکاس خبر این مراسم برگزار کنندگان را در اطلاع رسانی بهتر یاری کنند.
پی نوشت 2 : آدرس سرراست تر ستاد "برای فردا" از داخل یوسف آباد است به این آدرس : یوسف آباد ـ خیابان نهم پلاک ۱۶ (این پلاک ۱۶ در تقاطع خیابان اتحادیه و خیابان نهم واقع شده)
______________________

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Saturday, March 8, 2008

اي زن اي حضور زندگي








_______________________________
پي نوشت 1 :
باری دیگر فرصتی است برای با هم بودنمان، فرصتی" برای فردا "، برای ساختن فردا. فرصتی دیگر تا ثابت کنیم ایران هنوز برای همه ایرانیان است .فرصتی تا ثابت کنیم حضورمان بارورتر و سبزتر است از تیغ تیز همه تحدیدها و رد صلاحیت ها .ما ایستاده ایم با همه چراها و باید ها و نباید ها .
جوانان ائتلاف اصلاح طلبان برگزار می کنند :جلسه پرسش و پاسخ وبلاگ نویسان منتقد و اصلاح طلب با آقایان "سید محمد صدر " و "نجفقلی حبیبی " (کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی ) و آقای تاجزاده رئیس ستاد انتخابات جبهه مشارکت
زمان : دوشنبه ۱۹/۱۲/۱۳۸۶ ساعت ۷-۵
مکان :خیابان ولیعصر ـ بعد از تقاطع مطهری ـ خیابان اتحادیه ـ پلاک ۱۶ ـ ستاد انتخاباتی برای فردا

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Friday, March 7, 2008

قولوالا اله الا الله تفلحوا

قولوالا اله الا الله تفلحوا . بگوئيد جز الله خدايي نيست تا رستگار شويد . خانه كعبه شاهد عبادت بهترين بندگان خداست . نداي نداي توحيد است . نيست خدايي جز الله . هيچ كس صاحب و خداي شما نيست . هيچ بتي خدا نيست . هركه ادعاي خدايي كرد با او مخالفت كنيد و بگوييد خداي ما الله است .

اين نداي طاغوت بر انداز پيامبري بود كه فرياد توحيد سر داد و مسير بت محور و زور محور و زر محور تاريخ را كه توحيد زر و زور و تزوير منحرف شده بود به اصليت توحيدي خودش بازگرداند .
23 سال تلاش و ممارست و نداي توحيد و تربيت جامعه و براندازي طاغوت .
رسول در بستر . آخرين ثانيه ها . برادرش جبرئيل بر بالين او . انا لله و انا اليه راجعون . محمد رسول الله به پيشگاه خدايش بازگشت و امتش ماندند و كتاب الله و اهل بيتش . چه كردند با اين امانت ؟ چه كردند با انديشه توحيدي رسول ؟ چه كردند و با انديشه آزادي از اصر و اغلال و اقامه قسط و عدل ؟
فغان نوه پيامبر از جگر . كريم اهل بيت در بستر است و مسموم از زهر خورانده شده توسط همسر . هنوز نيم قرن از هجرت رسول الله نگذشته كه دين خدا را معاويه ابزار كرد براي توجيه خود و جنايت خود . حسن را همان مسلميني كه به نام جدش اذان ميگفتند تنها گذاشتند و به نام دين و به دسيسه شيطان كشتند .

برادرش حسين در خطبه اي فرياد زد كه الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم . مردمان بندگان دنيايند و دين لقلقه زبان ايشان . حسن قرباني ظاهر فريبي و جنايت پيشگي طاغوت زمانه معاويه و جهل مردمان جاهل شد . حسن شهيد شد تا فرياد مظلوميت يك مرد اهل صلح را بر سر دنيا بكشد . كريم اهل بيت را جهل كشت و طاغوت . اگر جهل نبود طاغوت زاده نميشد . حسن را كشتند به نام دين محمد و به كام دشمنان خدا و محمد .
از خانه بيرون ميرود و به اباصلت ميگويد اگر ردا بر سر كشيدم و برگشتم بدان كه مسموم شده ام به زهر اعدا و شهادتم نزديك است . به زور طاغوت زمانه خود از مدينه الرسول هجرت داده شد به سوي طوس . پيشنهاد ولايت عهدي را جوري پذيرفت كه رسوا كند حكومت جبر و جنايت مامون را . مدينه علم بود علي فرزند موسي ملقب به رضا . در مناظره ميان مدعيان معتزلي و اشعري يگانه بود و مبلغ تشيع ناب در برابر فهم هاي ديگري كه به ديانت اسلام بسته ميشد .

عاش شهيدا . امام بود براي توحيديان و دشمن بر بود بر هركه در برابر طاغوت سر خم ميكند . شهيدش كردند به جرم نفي ظلم بني عباس . به جرم دانش و آگاهي بخشي بر مردمان . به جرم آزادگي .
خدا در قران خطاب به موسي ميگويد اذهب الي فرعون . انه طغي . اما دليل طغيانش ظلم است بر ابنا بني اسرائيل و حيا نكردن برابر زنان بني اسرائيل . فرعون طاغوت است چون ظالم است و جبار . ظلم ميكند و خدايي ميورزد . فرعون مكلف است به جهاد به تمام وجود در برابر اين طاغوت .
شيعه و رسولش و امامانش مناديان مبارزه اند با ظلم و نفي ظلم . مذهب عدل و قسط و آزادي .
الهي رضا برضائك و مطيعا لامرك . لا معبود سواك
پي نوشت 1 : 8 مارس روز جهاني زن بر تمامي زنان عزيز ايران و جهان گرامي باد . در اين باره كاري آماده است مفصل . قطعا بيشتر خواهم گفت از اين روز فرياد براي حق انساني نيمي از جامعه انساني
پي نوشت 2 : هستيم با اصلاحات در انتخابات . معترضيم اما هستيم

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Monday, March 3, 2008

هفتاد سال براي آزادي

در درازناي تاريخ ايران زمين گاه مردان و زناني بودند و هستند كه حضورشان از جنس اثر است و هر حركتشان منشا الهام خلقهايي كه ظلم ديده اند و ستم كشيده اند و ميخواهند از سيطره ظلم و ظالم رها شوند و به آزادي و برابري و استقلال برسند . خواستي كه بشر از روز آغازيني كه پاي بر زمين گذارد تا به امروز دارد و انگار بر در ميكوبد و البته هر چند سال گامي به آن نزديك ميشود

در 1261 در تهران در خانواده اي كه از سوي مادر نسب به خاندان ناصري ميبرد و از سوي پدر نسبت به بزرگمردان دوران ناصري چشم به جهان ميگشايد . اما خود بر عليه اين بزرگ زادگي و حق ويژه قيام ميكند و تا لحظه مرگ بر اين عهد ميايستد تا جايي كه زمان مرگ وقتي به او پيشنهاد آوردن دكتر از خارج يا معالجه از آنجا را ميدهند اينگونه پاسخ ميدهد كه : ((لعنت بر من و هر کس دیگر که در این زمان خرج چندین خانوار این مملکت فقیر را صرف آوردن دکتر از خارج کند.من خاک پای این ملتم و مقدرات من از مقدرات او جدا نیست و هر امکانی که در داخل کشور برای معالجه وجود داشته باشد برای من کافی است.بعلاوه آوردن دکتر از خارج توهین به اطبای ایرانی است و من حاضر به این توهین نیستم.)) او فرزند ايران است و اجازه توهين به ايران را به هيچ وجه نميدهد . آنقدر ايران خواه هست كه حتي جان بر سر اين وطن پرستي بگذارد .
رساله دكترايش در باب وصيت در اسلام است . در مجلس به قران قسم ميخورد و امام حسين را راهنماي خود ميداند .
دكتر محمد مصدق پيشواي نهضت ملي ايران است . مردي كه معلم مبارزه يك نسل و يك عصر و اعصاري است كه مردانه بر آزادي و برابري حقوق مردمان پاي ميفشرند .
مصدق نفت را به ياري مردمان ايران زمين ملي كرد تا دست بيگانه از ثروت ملي ايراني قطع شود . بايد توجه كرد كه نفت ملي نشد تا درآمد آن مصيبتي براي اقتصاد بيمار تك محصولي بعدها نفت محور ايران شود . پس از ملي شدن نفت ماهها ايران مجوز صدور نفت را نداشت و مصدق اين مملكت را با توسل به سياست موازنه منفي و اتخاذ مواضع ملي و وطن خواهانه بدون ريالي در آمد نفت اداره كرد و چه زيبا اداره كرد .
مصدق با سود جستن از جدال دو ابرقدرت و ايجاد يك رقابت بين آن دو فضايي را ايجاد كرد كه قانونا ايران صاحب حق براي تصدي نفت خود شود و حتي دادگاه لاهه كه نهادي تخت نفوذ امپرياليسم بوده و هست راي به حق داري ايران ميدهد . مصدق بلايي بر سر استعمار مياورد كه زماني كه به سفير كبير بريتانيا در مصر خبر سقوط و كودتا عليه مصدق را ميدهند خود ميگويد كه اولين شبي بود پس از مدتها كه راحت خوابيدم .

قيام و حركت مصدق موجي از استقلال خواهي را در خاورميانه راه مياندازد كه منافع امپرياليسم را در هم ميكوبد .
همچنين در برابر استبداد داخلي مصدق به مردم پناه ميآورد . شجاعانه فرياد ميزند هر جا مردم هستند مجلس همانجاست و هرگاه با نهادهاي انتصابي شاه مشكل پيدا ميكند به ميان مردم ميآيد . او ميداند و به مردمان اطمينان دارد . مصدق بر قلبهاي ايرانيان حكومت ميكرد و رهبري هميشگي براي ملت ايران بوده و هست .
مصدق را با كودتايي امريكايي ،‌انگليسي و روسي سرنگون كردند و از غفلت تاريخي مردم سود جستند تا دولت ملي مصدق كبير را سرنگون كنند . مصدق با طغيان مبارزه ميكرد و طاغوت برانداز بود . به تعبير مرحوم آيت الله طالقاني : ((مصدق مانند موسی در دربار بزرگ شد اما علیه دربار طغیان کرد))
كاش مدعيان مذهبي بودن قدري بر مشي مصدق دقيق ميشدند تا نه نسبتهاي دروغين امپرياليسم را باور ميكردند و نه اينگونه از كودتا عليه مصدق خوشنود ميشدند . دانشنامه ويكي پديا ذيل نام مصدق مطلبي را بيان ميكند كه مستند به آدرس زير ميباشد :
مجموعه پیام‌ها و مکتوبات آیت الله کاشانی. م. دهنوی (محمد ترکمان).(تهران. چاپخش. ۱۳۶۲) جلد ۴. ص ۲۸
در اين پيام آقاي كاشاني چنين ميگويند :‌ مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت. ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست
اي كاش چنين انديشه اي براي آقاي كاشاني كه ان روزها رهبري مذهبي مردمان را در دست داشت ايجاد نميشد تا كار به كودتا و حضور 25ساله جلادي به نام محمد رضا پهلوي به ياري روزولت نميانجاميد .
از 30 تير و حماسه بزرگ آن تا 28 مرداد و فاجعه آن روز زمان زيادي فاصله نيست . بايد ديد كه چه شد كه از 30 تير به 28 مرداد رسيديم . پيشنهاد ميكنم چهره هاي مشكوكي چون مظفر بقايي ، حائري زاده و مانند اينها بررسي شوند . بايد تاريخ را دوباره بخوانيم و اين بار دقيق نه سرسري .

امروز 41 سال از سالروز وفات مصدق ميگذرد و همچنان نام او بر تارك قلبهاي ايران دوستان و وطن خواهان و استقلال طلبان ميدرخشد . باشد كه مشي او و انديشه استقلال طلبانه و آزادي خواهانه و دموكرات منشش كه همراه با چاشني انقلابي گري در زمان تصدي حكومتي بود چراغ راه ما باشد .
حكم دادگاه مصدق چنين سخني را بر زبان او جاري كرد كه : ((حکم این دادگاه بر افتخارات تاریخی من افزود و بسیار سپاسگزارم که من را محکوم کردید. امروز معنای مشروطیت را به ملت ایران فهماندید.)) معناي مشروطيت را ايرانيان فهميدند . مشروط بودن حاكمان . امري كه سالهاست در باب آن ميخوانيم و مينويسيم و هنوز ميخوانيم و مينويسيم
دكتر شريعتي زيبا گفت كه امامم علی است . مرد بی بیم و بی ضعف و پر صبر/ و رهبرم مصدق/ پیرمردی که هفتاد سال برای آزادی نالید

اين پير هفتاد سال براي آزادي نليد . او چراغ راه شد براي آزاديخواهان و آنچه انجام داد نقشه راه شد براي كساني كه قدرت حاكمان را مشروط ميخواهند . مشروط به نظارت و راي مردم . براي دموكراسي خواهان كه ميخواهند گام به گام به مردم سالاري نزديك شوند .
منابع : 1 ، 2 ، 3
______________________________
______________________________
غم نامه اي از زبان اخوان ثالث فقيد در باب كودتاي ننگين 28 مرداد . گفتم كلام زيباي اخوان شايد برايتان زيبا باشد
_______________________________

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Sunday, March 2, 2008

راه برون رفت = اصلاح طلبي اصولگرايانه

خبر ها به گوش ميرسند و كسي تكذيبشان نميكند . كانديدا هاي اصلاح طلب مانند برگ خزان رد صلاحيت شدند و هرچه منتظر شديم كسي به فرياد نرسيد و اين رد ها را با حكمي و تائيدي جابجا نكرد . در شرايطي به سر ميبريم كه بنا به اعلام ستاد ائتلاف اصلاح طلبان ، ايشان تنها در 70 حوزه انتخاباتي(اگر درست يادم باشد) امكان رقابت دارند و حزب اعتماد ملي هم با وجود لابي قوي خود و چانه زني هاي دبيركلش تنها در 55 درصد (تيتر چند روز پيش روزنامه اعتماد ملي) جايگاههاي مجلس ميتواند به رقابت با مدعيان اصول گرايي يا همان به قول اصلاح طلبان ، محافظه كاران برخيزد .
اما در چنين شرايط خطيري كه عزم اقتدارگرايان ايراني بر اين جزم شده كه بنيان اصلاح طلبي را بر اندازند و احزاب اصلاح طلب پيشرو مانند مشاركت يا مجاهدين انقلاب را به حاشيه برانند و از حضور امثال اعتماد ملي به سود خود و انتخابات خود خوانده خود بهره گيرند چه بايد كرد تا از اين وضعيت برون رفت و به وضعيتي مطلوب در ميانه شطرنج سياست ايران نقل مكان كرد .
راه حلي ابتدايي عدم شركت گسترده و به قول مدعيان تحريم انتخابات است . كساني كه به چنين راه حلي قائل اند بايد ابتدا اين توضيح را بدهند كه در طول چند انتخابات اخير از نمد تحريم چه كلاهي نصيبشان شده و چه سودي برده اند ؟ آيا جز اين است كه با مشاركت حدود 50 درصدي مردم در تمامي انتخاباتهاي تحريم شده جز سپردن بي دردسر كرسي هاي مورد راي خروجي ديگري نداشته است ؟
به نظر ميرسد مجموعه حاكميت از اعمال اين فشار بسيار زياد بر روي اصلاح طلبان پيشرو قصد به بيرون راندن آنان از ميانه ذهنيت سياسي مردم ايران را دارد . نهضت آزادي ايران دقيقا زماني از ذهنيت سياسي مردم خارج شده كه با تحريمهاي پي در پي به موضعي انفعالي رفت و زماني كه در انتخابات شوراي شهر دوم ليستي اختصاصي از كانديدا هاي خود را ارائه كرد با عدم اعتماد و شناخت مردم روبرو شد و در انتخابات آزاد شوراي دوم نتوانست كوچكترين راي اعتمادي از مردم بگيرد . در صورتي كه اصلاح طلبان پيشرو نيز به سراغ روش كار تحريم بروند جز تبديل به يك نهضت آزادي ديگر شدن و حذف از گردونه ذهنيت سياسي مردم ايران نتيجه اي ندارد .
راه حلي ديگري شركت حداكثري و با تمام قوا با وجود رد صلاحيتهاي سنگين عليه اصلاح طلبان است . اين راه حل نيز به دليلي كه گفته خواهد شد ناكارآمد تلقي ميشود . اقتدارگرايان با رد صلاحيت هاي گسترده به دنبال سنجيدن اين نكته هستند كه اصلاح طلبان تا كجا حاضرند در برابر رد صلاحيت ها و اعمال غير قانوني و فرا قانوني اقتدارگرايان تمكين كنند و كوتاه بيايند . در متن مردم نيز اين مسئله يك آزمون تاريخي است . زيرا هنوز متن جامعه ايراني اصلاح طلبان و همراهان خاتمي را انسانهايي صادق ميدانند كه بر اساس اصولي مانند صداقت ،‌ اخلاق ، منش اصلاحي و تعهد به دموكراسي و مردم سالاري به سياست ورزي ميپردازند و اهل بند بازي سياسي و رسيدن قدرت به هر قيمت نيستند . شركت در چنين انتخاباتي آنهم با تمام قوا و مثلا ارائه ليست براي شهرهاي بزرگ و مرجع مانند تهران اين انگاره را در اذهان عمومي ايجاد ميكنند كه اصلاح طلبان نيز با پذيرش قواعد بازي غير مدني و غير قانوني و غير اخلاقي اقتدارگرايان قدرت محور شده و به جاي انديشيدن به اصلاح امور و حاكم كردن گام به گام مردم سالاري در جامعه ايران به دنبال گرفتن تائيدات اقتدارگرايان و حفظ حيات سياسي مورد تائيد محافظه كاران بوده و به قدرت بيش از مردم ميانديشند . اين انگار عمومي خطر بي اعتمادي متن به انديشه دموكراسي و آزادي و عدالت طلبي اصلاح طلبان را به همراه دارد و اين بي اعتمادي ممكن است موجب ايجاد خطراتي شديد بر عليه آزادي و دموكراسي و به نفع امنيت انديشاني كه آزادي را بر نميتابند بشود .
اما راه حل سومي كه مورد نظر نگارنده است را ميتوان اصلاح طلبي اصول گرايانه خواند .
اين عبارت به اين معنا ميتواند فهميده شود كه اصلاح طلبان با وجود حفظ منش اصلاح طلبي و حركت پارلمانتاريستي خود و لزوم حضور در گردونه قدرت با مشي اصلاح طلبانه ولو به صورت حداقلي بر اصول انساني و اخلاقي و سياسي خود كه با مردم بر اساس آنها عهد بسته اند پايبند بمانند . به اين معنا كه با حفظ مشي اصلاحي و دموكراتيك خود بر اخلاق و صداقت سياسي نيز پاي بفشرند و معترضانه نسبت به رد صلاحيتهاي گسترده و غيرقانوني در حوزه هايي كه امكان مبارزه انتخاباتي وجود دارد ليست يا كانديدا ارائه نمايند . با اين روش نه با تحريم خود خشم حاكميت و اقتدارگرايان را بر انگيخته اند و ميتوانند با ارائه ليست هاي ارائه شده در شهرستانهاي قابل رقابت مسئله تحريم و عواقب آن را از خود دور كنند و هم با شركت محدود خود در حوزه هاي قابل رقابت نمايندگان خود را در مجلس هشتم داشته باشند و هم موضع معترضانه خود را در انتخابات و عليه رد صلاحيتها حفظ نمايند . امري كه گمان ميرود متن مردم نيز كه به صداقت اصلاح طلبان اعتماد دارند نيز انرا بپذيرند و با حفظ پرنسيب سياسي درون حكومتي اصلاح طلبان با شركت محدود اعتبار ايشان نزد افكار عمومي نيز به عنوان نيروهايي صادق و دموكراسي خواه حفظ شود .
در ميانه روندهاي سياسي گاهي گاههاي پيش ميآيد كه به تعبير قرآن به آنها ابتلا گفته ميشود سنت ابتلا براي تمامي انسانها در طول تاريخ صادق بوده و ميزان صداقت يا بي صداقتي و تعهد يا بي تعهدي آنان سنجيده ميشود . به نظر ميرسد اين انتخابات نيز به نوعي ابتلايي براي اصلاح طلبان پيشرو است . اميد كه از اين ابتلاي الهي و آزمون تاريخي سر بلند بيرون بيايند و تا اقامه دموكراسي و مردم سالاري و عدالت و آزادي در جامعه ايراني صادقانه و متخلقانه بر مشي دموكراتيك و حاكميت مردم سالاري پاي بفشرند . اميد كه چنين شود .
*توضيح : آنچه نگاشته شد قبل از دادن ليست توسط دوستان ائتلاف اصلاح طلب بود . با آنچه از سوي ستاد ائتلاف روي داده مخالفم . اما ! بگذاريد داستاني نقل كنم . دكتر صديقي (اگر اشتباه نكنم) از ياران مصدق كبير زماني به رهبر كبير نهضت ملي ايران ميگويد : آقاي دكتر ! اين راهي كه شما ميرويد به جهنم ختم ميشود . اما من اين راه را با شما تا جهنم هم ميآيم . اين سخن از سر علاقه به مصدق و اعتقاد به اينكه او جز به مصالح ملت نميانديشد بود . نسل من كه از سالهاي مياني دهه 70 با دوم خرداد خاتمي و حضور او و حمايت عمومي مردم به عرصه انديشه و عمل سياسي وارد شد اكثريت نسبت به خاتمي علاقه اينچنيني دارد . قصد قياس رهبر كبير نهضت ملي را با خاتمي ندارم كه تفاوت از زمين تا آسمان است . خواستم احساسم را به عنوان يك نسل سومي بيان كرده باشم و همچنين نظرم را . هنوز معتقدم تنها راه اصلاحات از درون است و بس . هنوز معتقدم خاتمي دل جز در گرو ايران و منافع ملي ايران ندارد . شايد بزرگان قوم اصلاح طلب صلاحي ديده اند كه ما جوانان در آئينه هم آن ر نميبينيم . والله اعلم

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin